و از جمع ارذات سيزده ارذه حاصل شد و از جمع اجزاء ارذات 39 جزء از ارزه حاصل شد كه سه ارزه باشد زيرا كه هر ارذه سيزده جزء است و چون به سيزده ارزه ضم شود شانزده ارزه حاصل است كه چهار حبّه است زيرا كه هر حبّه چهار ارزه است و چون جمع شود اين چهار حبه با بيست و شش حبه كه ذكر شد سى حبه مىشود كه ده قيراط باشد زيرا كه هر قيراطي سه حبه است و چون بنصف تومان سابق ضم شود يك تومان حاصل شود و چون به نوزده تومان ضم شد بيست تومان مىشود پس خطائي در عمل نيست و توضيح اين مطلب آنست كه در مسأله مذكوره فريضه سيزده است زيرا كه چهار پسر در ميراث بمنزله هشت دختر است پس چون بيست را كه عدد تركه است بر سيزده قسمت نمائي هر سهمى را يك تومان كامل است باقي مىماند هفت تومان كه قابل قسمت بر سيزده نيست پس آن هفت تومان را بسط به قيراط مىنماييم به اين كه فرض مىشود هر توماني بيست قيراط پس صد و چهل قيراط حاصل شود كه حاصل ضرب هفت در بيست است پس چون هر سيمى از سيزده سهم ده قيراط اخذ نمايد صد و سى قيراط كامل اخذ مىشود باقي مىماند ده قيراط كه منقسم بر سيزده نمىشود پس بسط مىشود اين ده قيراط به حبّات باين معنى كه هر قيراطي فرض مىشود سه حبه