responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تنبيه الأمة وتنزيه الملة نویسنده : ميرزا محمد حسين النائيني    جلد : 1  صفحه : 152


فاعتبروا بحال ولد إسماعيل و بني إسحاق و بني إسرائيل عليهم السّلام فما أشدّ اعتدال الأحوال و أقرب اشتباه الأمثال ! تأمّلوا أمرهم في حال تشتّتهتم و تفرّقهم ، ليالي كانت الأكاسرة و القياصرة أربابا لهم ، يحتازونهم عن ريف الآفاق و بحر العراق ، و خضرة الدّنيا إلى منابت الشّيح ، و مها في الرّيح و نكد المعاش فتركوهم عالة مساكين إخوان دبر و وبر ، أذلّ الأمم دارا و أجدبهم قرارا ، لا يأون إلى جناح دعوة يعتصمون بها ، و لا إلى ظلّ ألفة يعتمدون على عزّها فالأحوال مضطربة و الأيدي مختلفة و الكثرة متفرّقة ، في بلاء ازل ، و إطباق جهل من بنات موؤدة ، و أصنام معبودة ، و أرحام مقطوعة ، و غارات مشنونة ، فانظروا إلى مواقع نعم اللَّه عليهم حين بعث إليهم رسولا فعقد [ بملَّته ] [1] طاعتهم و جمع على دعوته ألفتهم كيف نشرت النّعمة عليهم جناح كرامتها ، و أسالت لهم جداول نعيمها ، و التفّت الملَّة بهم في عوائد بركاتها [ فأصبحوا في نعمتها [2] ] غرقين ، و عن خضرة عيشها فكهين ، قد تربّعت الأمور بهم في ظلّ سلطان قاهر ، و آوتهم الحال إلى كنف عزّ غالب ، و تعطَّفت الأمور عليهم في ذرى ملك ثابت ، فهم حكَّام على العالمين ، و ملوك في أطراف الأرضين » [3] إلى آخر ما أفاض - صلوات اللَّه عليه - على الأمّة من



[1] . أ ، د ، س : حذف شده است .
[2] . أ ، د ، س : حذف شده است .
[3] نهج البلاغه ، خ 192 « از عذابهايى كه بر اثر زشتيها بر امتهاى گذشته وارد شد ، بترسيد پس خير و شر احوال آنان را به ياد آوريد و از اينكه شما هم مانند آنان شويد ، بپرهيزيد و هرگاه در تفاوت حالات آنان انديشه كرديد ، پس كارى را كه به خاطر آن عزت يافتند و شر دشمنان بواسطهء آن برطرف شد و عافيتشان تداوم يافت و نعمت را به سوى ايشان كشانيد و رشتهء كرامت را بين آنان وصل نمود تا از تفرقه بپرهيزند و مهربان بوده و يكديگر را بدان سفارش كنند ، انتخاب كنيد ؛ و متقابلا از انجام هر عملى كه پشت آنان را شكست و قدرتشان را سست كرد به خاطر كينه ورزى در دلها و دشمنى در سينه ها و پشت كردن اشخاص به هم و يارى نكردن دستها يكديگر را بپرهيزيد . و در احوال مؤمنان گذشته بينديشيد كه چگونه در حال امتحان و آزمايش بودند ؟ آيا از مردم ديگر گرانبارتر و از سايرين رنجبرتر و از اهل دنيا زندگىشان سختتر نبود ؟ ! كه فرعونها آنان را به بندگى و بردگى گرفتند . پس سختترين شكنجه ها را به آنان چشاندند و تلخى را جرعه جرعه به كامشان ريختند . پيوسته حالشان بدين منوال بود ، در ذلت رگبار و تحت سلطهء جبار بسر مىبردند ، نه چاره‌اى براى سرپيچى داشتند و نه راهى براى دفاع ؛ و چون خداوند صبر و استقامت آنان را در برابر سختيها به خاطر محبت خويش و تحمل آنان را در برابر ناملايمات به خاطر ترس از پروردگار مشاهده كرد ، آنان را در گرفتارىها فرج و گشايشى عطا كرد ، عزت را جايگزين ذلت و امنيت را جانشين هراس ساخت ، در نتيجه پادشاهان فرمانروا و پيشوايان راهنما شدند ، چنان كرامتى از جانب خدا نصيبشان شد كه تصور نمىكردند . بنگريد كه سران آنها چگونه جمع شدند و انديشه ها متفق و قلبها رام و دستها در يك جهت و شمشيرها كمك يكديگر و بصيرتها نافذ و عزمها واحد و جزم گرديد ، آيا در اطراف زمين ارباب و برجهانيان پادشاهانى نبودند ؟ ! پس بنگريد به آنچه كه در پايان امرشان بدان گرفتار آمدند ، آنگاه كه بينشان جدايى افتاد و مهربانى و الفت از بين رفت و سخنان و قلبهايشان متفرق شد و حزبها و شعبه هاى مختلفى شدند و دسته دسته به جان هم افتادند ، از اين رو خداوند لباس كرامت و بزرگوارى را از تنشان بيرون كرد و فراوانى نعمتش را برگرفت و تنها داستانهاى آنان در صفحات تاريخ باقى ماند تا عبرت گيرندگان شما پند گيرند . عبرت بگيريد از حال فرزندان اسماعيل و اسحاق و اسرائيل عليهم السّلام كه چقدر احوال ملتها يكسان و به يكديگر شبيه است ! در وضع آنان در حال پراكندگى بينديشيد ، شبهايى كه كسرىها و قيصرها ارباب آنها بودند ، آنان را از سرزمينهاى آباد و كشتزارها و درياى عراق به بيابانهاى خشك و با بادهاى تند و زندگى ناگوار راندند و مستمند و عائله مند و پريشان روزگار و همدم احشام و پشم حيوان رها ساختند ، از نظر محل زندگى خوارترين و از جهت آسايش بدبختترين اقوام بودند . به زير بار كسى نمىرفتند كه بدان پناه يابند و زير سايهء محبت و الفتى كه به عزت آن تكيه كنند ، قرار نمىگرفتند . پس احوالشان پريشان و دستها پراكنده و جمعيت متفرق ، در رنج و مشقت فراوان و جهل و نادانى بسر مىبردند ، دختران زنده به گور و بتها معبود و ارتباط با خويشان قطع و غارتگرى دسته جمعى رواج داشت . پس بنگريد به نعمتهاى الهى كه به ايشان عطا فرمود هنگامى كه پيامبرى را به سوى ايشان برانگيخت و آنان را مطيع شريعت او ساخت و بوسيلهء دعوت او آنان را با يكديگر مهربان نمود ، چگونه نعمت بالهاى كرامتش را بر ايشان گشود و نهرهاى نعمت خيز را بر آنان جارى ساخت و شريعت آنها را در سودهاى پر بركت خود گرد آورد تا در نعمت آن غرق شدند و در خرّمى زندگى آن خشنود گشتند . زندگىشان در پرتو سلطان قدرتمندى سامان يافت و نيكويى حالشان با عزت و بزرگوارى توأم شد و كارها در پناه حكومتى استوار آسان شد ، پس بر جهانيان فرمانروا و در اطراف زمينها و ممالك مختلف پادشاهند . ( تا پايان خطبه كه آن حضرت از علم و حكمت بر امت افاضه فرمود ) .

152

نام کتاب : تنبيه الأمة وتنزيه الملة نویسنده : ميرزا محمد حسين النائيني    جلد : 1  صفحه : 152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست