نام کتاب : ادوار فقه و كيفيت بيان آن ( فارسي ) نویسنده : محمد ابراهيم جناتي جلد : 1 صفحه : 146
حديث نيز جارى است ، اين حديث خصوصيت ديگرى دارد كه سبب مىشود نه تنها دلالت بر عدم طهارت ذاتى اهل كتاب نداشته باشد ، بلكه خود يكى از ادلهء طهارت ذاتى ايشان به شمار رود . زيرا در بخش آخر حديث ، استفاده از ظروفى نهى شده كه اهل كتاب در آن شراب نوشيدهاند ، و ذكر اين قيد خود نشانگر اين است كه علت نهى ، قيد مذكور است و هر گاه آن قيد نباشد حكم حرمت ، نخواهد بود . و اين سخن تلازم دارد با قول به طهارت ذاتى اهل كتاب و عدم طهارت عارضى آنان . نظير همين نكته در مورد عبارت : « و لا من طعامهم الذي يطبخون » نيز وجود دارد : زيرا امام از مطلق غذاهاى اهل كتاب نهى نفرموده ، بلكه از آن غذايى نهى كرده كه فقط توسط اهل كتاب طبخ شده و مسلمانها به دليل دستورات شرعى از آن پرهيز مىكنند ؛ مانند گوشت خوك و غذاهايى كه از ميته و ساير محرمات درست شده باشد . بنا بر اين اگر منظور حضرت مطلق غذاهاى ايشان مىبود ، مىبايست قيد « الذي يطبخون » آورده نشود و يا زايد شمرده شود و يا توضيحى غير ضرورى به حساب آيد ، كه همه اين احتمالات خلاف ظاهر است . حديث سوم : صحيح محمد بن مسلم ، كه مىگويد از امام ابو جعفر ( ع ) در مورد مصافحه با مجوسى پرسيدم ، امام فرمود : « يغسل يده و لا يتوضأ » ( وسائل ، ج 2 ، باب 14 از ابواب نجاسات ، حديث 3 ) . نحوه استدلال به اين حديث چنين است كه شستن دست به خاطر مصافحه با مجوسى دليل ندارد مگر عدم طهارت مجوسى . نقد استدلال : أولا بايد حديث را به صورتى حمل كرد كه دست مسلم يا مجوسى رطوبت داشته باشد ، و گر نه ، شىء طاهر خشك اگر به عين نجسى كه خشك شده باشد برخورد نمايد موجب نجاست شىء طاهر نمىشود « كل يابس زكى » ( وسائل ج 1 باب 31 از ابواب خلوه ، حديث 5 ) بنا بر اين اگر شستن دست را به جهت عدم طهارت جسمى بدانيم ، بايد آن را به صورت وجود رطوبت منحصر نماييم ولى اگر علت شستن دست را قذارت روحى و معنوى از نوع قذارت جنابت و حيض بگيريم ، حديث نياز به قيد ندارد . مثل اين كه امام فرموده باشد زدودن برخى از قذارتها نياز به غسل دارد مانند قذارت جنابت و حيض و مس ميت ، و برخى فقط نياز به وضو دارد ، مثل قذارت بول و خون و . . و
146
نام کتاب : ادوار فقه و كيفيت بيان آن ( فارسي ) نویسنده : محمد ابراهيم جناتي جلد : 1 صفحه : 146