responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 95


5 - در قضيهء وليد ، كه بحسب ظاهر در همان اوائل بعثت ، و بطور تحقيق پيش از هجرت رخ داده ، برخى از احكام اسلامى ياد شده است .
اين قضيه به دو گونه نقل شده كه چون بهر دو طريق بر احكامى اشتمال دارد بطور خلاصه هر دو در اينجا آورده مىشود :
الف - در بحار ، از قصص الانبياء ، اين مفاد نقل شده « پيغمبر ( ص ) از عيبگوئى خدايان مشركان باز نمىايستاد و بر اهل شرك قرآن مىخواند . وليد بن مغيره كه از حكَّام عرب بود و مردم در مرافعات خود به او مراجعه مىكردند و به حكومت وى تسليم مىشدند و به آن اندازه ثروت مىداشت كه بده تن از بندگان خويش بهر كدام هزار دينار داده بود تا براى او تجارت كنند و خلاصه آن كه از لحاظ ثروت داراى قنطار و از لحاظ عزت و عظمت داراى اقتدار و اعتبار و از لحاظ نسبت عموى ابو جهل بود مشركان نزد او رفتند و گفتند سخنان محمد چيست آيا سحر است يا كهانت يا خطابه ؟
پاسخ داد بگذاريد تا من خودم كلام او را بشنوم پس به پيغمبر ( ص ) كه نزديك حجر اسماعيل نشسته بود نزديك شد و گفت : از شعر خويش با من انشاد كن پيغمبر ( ص ) گفت : شعر نيست بلكه كلام خدايى است كه انبياء و رسل را برانگيخته است . گفت :
بخوان . پيغمبر ( ص ) گفت * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ) * چون لفظ « رحمن » بشنيد استهزاء كرد و گفت : آيا به مردى كه در يمامه است به نام رحمن دعوت مىكنى ؟ پاسخ داد نه ، به خدايى دعوت مىكنم كه او رحمن و رحيم مىباشد . پس از آن سورهء حم سجده ( سورهء فصّلت ) را شروع كرد تا رسيد به اين آيه * ( فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَثَمُودَ ) * وليد را لرزه بر اندام افتاد و مو بر تنش راست ايستاد پس برخاست و به خانهء خود روانه شد . . » تا آخر قضيه .

95

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست