اين عبارات كه برخى از آنها در تقدم اقامهء جمعه بر هجرت صريح و برخى ظاهر در آن است با آن چه از مسعودى و مقريزى نقل شد كه اولين جمعه در سال اول هجرت اقامه شده منافات دارد و ظاهر آخرين عبارت منقول از دشتكى نيز گفتهء مسعودى را تأييد مىكند گر چه احتمال مىرود كه اين عبارت به اوليّت اضافى اشاره باشد بدين معنى كه اول خطبه و اول جمعهاى كه ، حضرت ، در خصوص مدينه ، خوانده و گزارده آن نماز بوده نه اول خطبه و جمعه خوانده شده بطور اطلاق [1] اين احتمال قوت مىيابد از توجه به عبارت ابن هشام پس از اين كه اين مضمون را گفته است « حضرت هنگام ورود به مدينه از روز دوشنبه تا روز جمعه در قباء توقف كرد و در اين مدت مسجدى براى ايشان تأسيس نمود و روز جمعه بسوى شهر مدينه رهسپار شد و نماز جمعه را در بطن وادى « رانونا » با ياران خود بگزارد ، چنين گفته است « فكانت اوّل جمعة صلَّاها بالمدينة » آن چه مجلسى نيز در اين زمينه آورده همين احتمال را تقويت مىكند : در موضعى از بحار كه چگونگى ورود پيغمبر را به مدينه شرح داده اين مضمون را گفته است « خروج پيغمبر ( ص ) از قباء روز جمعه بود . هنگام ظهر به قبيلهء بنى سالم رسيد . . ايشان پيش از قدوم پيغمبر ( ص ) مسجدى ساخته بودند ناقه در آنجا فرو خوابيد پيغمبر ( ص ) به مسجد ايشان فرود آمد و نماز با ايشان بگزارد و خطبه بخواند و اول مسجدى كه خطبه در آن خوانده شده اين مسجد بوده است » و هم در دنبالهء همين قسمت ( كه راجع به پيغمبر و تحويل قبله سخن به ميان آورده و در اين باره بدين مضمون گفته : پيغمبر ( ص ) در تمام مدت اقامت مكه و هم تا ماه هفتم هجرت بسوى بيت المقدس نماز مىگزارد . يهود مسلمين را سرزنش مىكردند . پيغمبر ( ص ) تحويل قبله را كه به كعبه مائل
[1] - احتمالى ديگر نيز مىرود و آن اين كه نماز جمعه به مسلمين مدينه ابلاغ شده بوده است ليكن اوضاع و احوال مكه اقامهء آن را اجازه نمىداده و از اين جهت در مكه اقامه نمىشده و نخستين نماز جمعه را پيغمبر در مدينه گزارده با اين كه امت پيش از آن حضرت در مدينه جمعه را به پا مىداشتهاند .