واقع گرديده است . ليكن تأليفى در فقه از ايشان در دست نيست و شايد موجود نباشد از اين رو معتقدات فقهى ايشان بطور تفصيل بر نگارنده معلوم نمىباشد . بعلاوه مذهبى بوده فاسد و هم اكنون منقرض و بائد بدين جهت از چگونگى تفصيلى تفقّه در آن مذهب بحث و فحص كردن شايد به جايى نرسد و بهر حال نتيجه و ثمرى بر آن بار نخواهد بود . ابن نديم در كتاب « الفهرست » خود در بارهء فقيهان ايشان تا زمان تأليف آن كتاب ( 377 ) مختصرى آورده است براى اين كه خوانندهء اين اوراق را در اين زمينه نيز اطلاعى اجمالى باشد همان را تلخيص و ترجمه و در اينجا نقل مىكنيم . مقالهء ششم از كتاب « الفهرست » راجع به اخبار فقهاء مىباشد و اين مقاله در هشت « فنّ » تكميل گشته و « فنّ هشتم » از آن مقاله « در اخبار علماء و اسماء كتابهايى است كه فقيهان شراة ( خوارج ) تصنيف كردهاند » . ابن نديم در زير اين عنوان نسبت به ايشان چنين افاده كرده است : « كتابهاى اين قوم ، پنهانست و كمتر بدست مىآيد چه همهء جهان ايشان را سرزنش و نكوهش مىكنند . و آنان را در فقه و كلام ، مؤلَّفان و مصنّفانى مىباشد و اين در بلادى بسيار كه از آن جمله است عمان و سيستان و بلاد آذربايجان و نواحى سنّ [1] و بوازيج [2] و كرخ جدّان [3] و تلّ عكبراء و حزّه [4] و شهرزور اشتهار دارد .
[1] بكسر سين مهمله و تشديد نون ( بر وزن جنّ ) نام چند موضع است كه يكى از آنها از اعمال رى مىباشد و شايد مراد از آن در عبارت بالا شهريست كه كنار دجله و در بالاى تكريت واقع است كه به گفتهء ياقوت « آن را سور و جامعى كبير است و در آنجا علماء و كنيسه ها و بيعه هاى نصارى مىباشد » . [2] - با باء موحده و زاء معجمه كه بعد از آن باء و جيم مىباشد ( بر وزن محاويج ) نام شهريست نزديك تكريت و بوازيج الانبار نام موضعى ديگر است . [3] - بضم جيم و تشديد دال مهمله شهريست كوچك در آخر ولايت عراق نزديك خانقين و آن سرحد است ميان ولايت شهر زور و عراق . [4] - بفتح حاء مهمله و زاء معجمه مشدده نام چند موضع است : 1 - در ميان رأس عين و نصيبين 2 - شهر كوچكى در اربل از موصل . 3 - نام موضعى در حجاز .