نعمانى در كتاب « الفقيه » ، بنقل مامقانى ، چنين افاده كرده است : « در ميان جميع شيعه از كسانى كه حامل علم و راوى آن از ائمه ( ع ) بودهاند نسبت بكتاب سليم بن قيس هلالى ، خلافى نمىباشد . كتاب سليم يكى از « اصول » مىباشد كه اهل علم و حاملان حديث آن را روايت كردهاند . از قديمترين « اصول » اين اصل است چه همهء آن چه در آن آورده شده از پيغمبر ( ص ) و امير المؤمنين و مقداد و ابو ذر و سلمان فارسى و نظائر ايشان از اصحاب مىباشد پس آن اصلى است كه شيعه بدان رجوع و بر آن تعويل و اعتماد مىكند . » از مجلسى اول ( ملا محمّد تقى ) نقل شده كه پس از اين كه در شأن كتاب سليم بن قيس گفته است : « و كفى باعتماد الصّدوقين : الكليني و الصّدوق ابن بابويه ، عليه . . » چنين گفته است : « و هذا الاصل عندى ، و متنه دليل صحّته » [1] . ديگران نيز در بارهء اصل كتاب و وثاقت مؤلَّف آن عباراتى از قبيل آن چه نقل شد آوردهاند ، برخى هم در بارهء صحت كتاب و وثاقت مؤلَّف بلكه اصل وجود او تشكيك و ترديد كردهاند كه ابن الغضائرى در رأس اين دسته بشمار مىرود . در اينجا نقل وجوه تشكيك و دفاع از آنها زائد است . مامقانى در كتاب « تنقيح المقال » خود اين موضوع را تنقيح كرده هر كس بخواهد مىتواند بدان مراجعه و از تشريح و تنقيح او برخوردار گردد .
[1] نسخهاى از اين كتاب كه شايد همان نسخهء مجلسى بوده در چند سال پيش به نظر نويسندهء اين اوراق رسيده است .