در عين حال نمىتوان راجع به موضوع « حدوث تأليف در عهد صحابه » بر وجه سالبهء كليه بطور منفى پاسخ داد چه قطع نظر از كتابى كه به جمع احاديث نبوى [1] مربوط و جمع و تأليف آن به على عليه السّلام منسوب شده و از اين پيش در اين اوراق در آن باره سخن به ميان آمده تأليف كتبى ديگر نيز به اين عهد نسبت يافته است . از آن جمله آن چه اكنون مرا به ياد است در زير آورده مىشود : 1 - كتاب سلمان فارسى . 2 - كتاب ابو ذر غفارى . ابن شهرآشوب در كتاب « معالم العلماء » پس از نقل كلام غزّالى در بارهء نخستين كتابى كه در اسلام تأليف شده و از اين پيش نقل گرديد ، بدين مضمون اظهار عقيده كرده است : « . . بلكه به قولى مشهور و صحيح ، نخستين كسى كه در اسلام تصنيف كرد على عليه السّلام و پس از او سلمان فارسى و از آن پس ابو ذر غفارى و بعد اصبغ بن نباته و بعد عبيد الله بن ابى رافع بوده است . . »
[1] بلكه بيان فتاوى و احكام فقهى ( فقه ) در آن مذكور است چنان كه از برخى احاديث اين معنى استفاده مىشود . از جمله ابن ادريس در طى احاديث « منتزعه از نوادر احمد بن محمد بن نصر بزنطى صاحب الرّضا عليه السلام » چنين آورده « قلت فرجل طاف فلم يدرا سبعا طاف ام ثمانية ؟ قال : يصلَّى الرّكعتين . قلت : فان طاف ثمانية اشواط و هو يرى انّها سبعة ؟ قال : فقال : فى كتاب على ( ع ) انّه اذا طاف ثمانية اشواط ضمّ إليها ستة اشواط ثمّ يصلَّى الرّكعات بعد » و از جمله كلينى در اصول كافى در « باب فيه ذكر الصحيفة » چند حديث آورده كه از آن جمله است به اسنادش از صيرفى كه گفته است : « سمعت ابا عبد اللَّه يقول : انّ عندنا ما لا نحتاج معه إلى احد من الناس و انّ النّاس ليحتاجون إلينا و انّ عندنا كتابا املاء رسول اللَّه ( ص ) و خط على ، فيها [ ظ : فيه ] كل حلال و حرام و انكم لتأتون بالأمر فنعرف اذا اخذتم به و نعرف اذا تركتموه » .