4 - پديد آمدن عنوان « فقاهت » و به نام شدن كسانى در عهد صحابه بدين عنوان در عهد پيغمبر ( ص ) تمام توجه به قرآن مجيد و تعليم و تعلَّم آن مىبوده و دانشمندان اسلامى در آن عصر كسانى بودهاند كه قرآن مجيد را قرائت و اقراء [1] مىكردهاند . از اين رو در آن عهد عنوان « قارى » براى ايشان مناسبتر مىنموده و بدين عنوان معروف مىبودهاند . ليكن به حقيقت همان اشخاص به منزلهء فقيهان عهود بعد بايد بشمار آيند و به عبارتى ديگر آن عنوانست كه سير تكامل كرده و در عهد لا حق بعنوان « فقيه » تبديل يافته است . چنان كه از مواردى بر مىآيد لفظ « فقيه » بمعنى داناى احكام و تكاليف فرعى در عهد صحابه بر اشخاصى چند اطلاق مىشده پس در حقيقت اين عنوان ، كم و بيش از آن عهد مورد استعمال شده و كسانى در همان عهد بدين عنوان ياد گرديدهاند . . » در عهد صحابه كسانى مشخّص و معيّن بودهاند كه مردم براى دانستن احكام فقهى و تكاليف دينى به ايشان مراجعه مىكرده و فتوى و رأى آنان را لازم الاتباع و مسلَّم مىدانستهاند .
[1] طبرى ، در كتاب تاريخ خود ، در ذيل قصهء عمر بن وهب جمحى ( كه با صفوان اميّه عهد بسته بود كه از مكه به مدينه رود و پيغمبر را بكشد و پسر خود را كه پس از جنگ بدر در دست مسلمين اسير بود رها سازد و چون به مدينه و به مسجد نزد پيغمبر رفت و پيغمبر ( ص ) بطور خبر از غيب باطن امر را آشكار ساخت و از قصد او خبر داد و در نتيجه به اسلام درآمد و از سر صدق شهادتين بر زبان راند ) پيغمبر ( ص ) به اصحاب فرمود : « فقّهوا اخاكم فى دينه و اقراوه و علَّموه القرآن و اطلقوا اسيره »