و حتّى على عليه السّلام آورده كه آن چه تا كنون از او نقل شده نمونه ايست كامل براى پى بردن به نظر او و پيروانش در بارهء عمل برأى ليكن بايد يادآور شد كه آن چه را در بارهء على عليه السّلام آورده بىگمان ، از تعصّب و بىانصافى وى ناشى مىباشد چه على عليه السّلام هر گز عملى را به استناد « رأى » انجام نداده و هيچ گاه در فتوى و حكم خود اظهار ترديد و شك نكرده است . از فقهاء عامه نيز كسانى بسيار ، چه در همان قرن اول اسلامى و چه در قرون بعد ، كه در طىّ مجلَّدات بعد به تفصيل خواهد آمد ، نسبت به عمل برأى اظهار بدبينى كرده و آن را سخت نكوهيدهاند . از باب نمونه قسمتى از اين گونه اقوال ذيلا آورده مىشود : ابو نعيم اصفهانى ( متوفى به سال 430 ه . ق ) در كتاب « حليّة الأولياء » در ترجمهء شعبى به اسنادش از او اين جمله را آورده است : « و ما حدثوك عن اصحاب محمّد ( ص ) فخذه و ما قالوا برأيهم فبل عليه ! باز همو به اسنادش از صالح بن مسلم آورده كه مسلم اين مضمون را گفته است : مسألهاى را از شعبى پرسيدم ؟ گفت : عمر بن خطَّاب در آن مسأله چنان و على بن ابى طالب چنين گفته است . گفتم : رأى تو چيست ؟ پاسخ داد : « ما تصنع برأى [ ظ : يى ] بعد قولهما اذا اخبرتك برأى [ ظ : يى ] فبل عليه » ! باز همو ( در جلد دوم از كتاب « حليه » ) به اسناد خود از عاصم احول آورده كه گفته است : نزد ابن سيرين بودم مردى بر او درآمد و از وى چيزى پرسيد . پاسخ داد در اين باره حديثى از حفظ ندارم . ما به او گفتيم : رأى خود ترا بگو . گفت : « اقول فيها برأيى ثمّ ارجع عن ذلك الرّأى ؟ لا و الله ! »