و بنقل علَّامه حلَّى در كتاب « نهج الصّدق » و شهيد ثانى در كتاب « الروضة البهيّه » ( شرح بر « اللَّمعة الدمشقيّة » تاليف شهيد اول ، بنقل اين دو از صحيح ترمذى ، مردى از اهل شام از عبد الله عمر مسألهء متعهء زنان را پرسيده و او پاسخ داده « هى حلال » حلالست . پس از آن مرد شامى گفته است : « و إنّ اباك قد نهى عنها » پدرت از آن نهى كرده . عبد الله جواب داده است : « أرأيت إن كان ابى نهى عنها و صنعها رسول الله ( ص ) أنترك السّنّة و نتّبع قول ابى ؟ ! » آيا تو چنان مىدانى كه اگر پدرم آن را نهى كرده باشد و پيغمبر ( ص ) به آن عمل ، ما سنّت را ترك و گفتهء پدر مرا متابعت كنيم ؟ ! » و از جمله ، بنقل بخارى و مسلم در دو صحيح خود ، عبد الله بن مسعود بوده گفته است : « كنّا نغزو مع رسول الله ( ص ) و ليس لنا شيء [1] فقلنا ألا نستخصي ؟ ! فنهانا عن ذلك ثمّ رخّص لنا ان ننكح المرأة بالثّوب ثمّ قرء علينا : * ( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ الله لَكُمْ وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ الله لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ) * و از جمله ، بنقل فخر رازى در تفسير كبير ، عمران بن حصين بوده كه چنين گفته است : « انزل الله فى المتعة آية و ما نسخها بآية أخرى و أمرنا رسول الله بالمتعة و ما نهانا عنها ثمّ قال رجل برأيه ما شاء » امام رازى گفته است : مراد عمران از آن مرد عمر بوده است و بخارى در صحيح خود از عمران بن حصين اين روايت را بدين گونه آورده است ، « نزلت آية المتعة من كتاب الله ففعلناها مع رسول الله و لم ينزل قرآن يحرّمها و لم ينه عنها حتّى مات ( ص ) ثمّ قال رجل برأيه ما شاء » و احمد بن حنبل در مسند خود به اسنادش اين روايت را از عمران بن حصين بدين عبارت نقل كرده : « نزلت آية المتعة فى كتاب الله ، تبارك و تعالى ، و عملنا بها مع رسول الله ( ص ) فلم تنزل آية تنسخها و لم ينه عنها النّبيّ حتّى مات »
[1] در صحيح مسلم به جاى لفظ « شيء » لفظ « نساء » نقل شده است .