responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 457


اصل مشروعيت آن دو متعه بحدّ « تواتر » مىباشد ، بويژه از طريق خاصّه از اهل بيت عليهم السّلام ، براى اثبات « متعهء حجّ » و استمرار آن كافيست آن چه را شيخان : بخارى و مسلم در « كتاب حجّ » از دو « صحيح » خود آورده‌اند . بعلاوه در بارهء « متعهء حجّ » پس از وفات خليفهء دوم به نهى وى عمل نشده و اجماع بر استمرارش انعقاد يافته است پس در بارهء آن سخنى نبايد گفت . آن چه بايد گفت در موضوع متعهء نساء مىباشد . در اين زمينه نيز در « صحاح » و بخصوص صحيح بخارى و مسلم و هم در « مسند » احمد بن حنبل و غير اينها روايات و اخبارى بسيار وارد شده كه از آن جمله مسلم در صحيحش از جابر بن عبد الله انصارى و سلمة بن اكوع نقل كرده كه گفته‌اند : « خرج علينا منادى رسول الله ( ص ) فقال : انّ رسول الله ( ص ) اذن لكم ان تستمتعوا ، يعنى متعة النّساء » از جانب پيغمبر ( ص ) منادى ندا داد كه پيغمبر ( ص ) گرفتن متعه زنان را دستور فرموده است .
و در مبحث دوم در بارهء دوام حلَّيت و استمرار اباحهء آن بمذهب اهل بيت و شيعيان ايشان ( كه به اجماع مزبور و به آيهء مسطور و باذن منقول از پيغمبر ( ص ) و عدم ثبوت نسخ ، بلكه ثبوت عدم نسخ ، چنان كه در احاديث متواترهء صحيحه از طريق خاصه است ، مستند مىباشد ) استناد كرده آنگاه رواياتى چند از طرق عامّه و از صحاح ايشان كه صريح برين مطلب مىباشد آورده كه از آن جمله است روايت مسلم در صحيح خود از جابر بن عبد الله كه مىگفته است : « كنّا نستمتع بالقبضة [1] من التّمر و الدّقيق الايّام



[1] محمّد بن جرير طبرى در كتاب « تاريخ الامم و الملوك » خود ( جزء سيم ) به اسناد خويش از عمران بن سواد اين مفاد را آورده : « نماز بامداد را با عمر گزاردم با او برگشتم به من گفت : آيا حاجتى دارى ؟ گفتم : آرى گفت : با من بيا . رفتم و باذن او در خانه بر او در آمدم بر تختى كه روى آن چيزى نبود نشسته بود . گفتم نصيحتى مرا بدينجا آورده است . گفت : مرحبا بناصح . گفتم : امّت بر تو چهار كار را عيب مىگيرند پس سر درّهء ( تازيانه ) خود را به زير چانه و ته آن را بر ران خويش نهاد و گفت : برگو . گفتم : مىگويند تو عمره را در ماه‌هاى حج حرام كرده‌اى و پيغمبر ( ص ) اين كار را نكرده ابو بكر ( رض ) نيز چنين نكرده و آن حلال است . گفت : آن حلالست ، اگر ايشان در ماه‌هاى حج عمره به جاى آورند چنان پندارند كه جاى حج ايشان را مىگيرد پس جوجه‌اى مىشد كه بزرگ خود را از ميان مىبرد و حجرا مىكوبيد و نابود مىساخت و حال اين كه حج ، بهائى است از بهاء خدا و همانا اين كار را به صواب كرده‌ام ! گفتم : و مىگويند : تو متعهء زنان را حرام كردى با اين كه خدا آن را رخصت داده و ما با يك قبضه استمتاع مىكرديم و پس از سه روز جدا مىشديم . گفت : همانا پيغمبر ( ص ) آن را در زمانى كه ضرورت داشت حلال كرد و اكنون مردم در سعه و گشايشند بعلاوه من كسى را نمىشناسم كه بدان عمل كرده و يا به آن بازگشته باشد در اين زمان هر كس بخواهد با يك قبضه نكاح كند و پس از سه روز هم طلاق دهد در اين كار هم من به صواب رفته‌ام ! گفتم : و مىگويند : تو كنيز را كه از صاحبش باردار باشد به وضع حمل ، بى آن كه صاحبش او را آزاد كند ، آزاد ساخته‌اى . گفت : من حرمتى را به حرمتى پيوستم و جز خير اراده نكردم و اينك استغفار مىكنم . گفتم : و از تو نسبت به خشونت و غلظت با رعيت شكايت مىكنند . گفت : »

457

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست