نظرى ديگر نيز در كار بوده و آن اين كه قرآن قطع نظر از اين كه كسى را ياراى آوردن نظيرى براى يك آيهء آن هم نبوده و جاعل رسوا مىگرديده چون بر ملا و در حضور جمع بر عموم قرائت مىگرديده و همهء اهل اسلام به زودى از آن اطلاع مىيافته از جعل و دس مصون بوده است ليكن سنّت پيغمبر ( ص ) چون بدين وضع نبوده و بعلاوه اشخاص منافق و مخالف با اسلام اخبار و اقوالى وضع مىكرده و به پيغمبر ( ص ) نسبت مىدادهاند [1] از اين رو دور نمىنمايند كه پيغمبر ( ص ) از عنايت جمع و تدوين حديث نهى كرده باشد . بهر حال اين موضوع محل اختلاف است و حتى برخى از صحابه نيز چنان كه در كتب عامه آورده شده و از اين پس نقل خواهد شد از نوشتن و جمع حديث و حتّى از نقل و استناد به آن نهى مىكردهاند . در ترجمهء كتاب « الشّيعة و فنون الاسلام » [2] چنين آورده است : « . . ميان صحابه و تابعان در كتابت حديث اختلاف در گرفت و بسيارى از آنان كتابت آن را روا نمىدانستند و طايفهاى آن را روا مىدانستند و ازين طايفهء اخير عليّ بن ابى طالب و امام حسن عليه السّلام بودند هم چنان كه در كتاب « تدريب الرّاوى » گفته است و پيغمبر ( ص ) آن را به امير المؤمنين املاء فرمود و على ( ع ) آن را در كتاب بزرگى جمع نمود و اين كتاب نزد امام باقر عليه السّلام بود و حكم بن عيينه آن را بديد چه ميان امام باقر عليه السّلام و حكم در مسألهاى اختلاف شد و امام باقر عليه السّلام آن كتاب را بيرون آورد و به حكم نشان داد و فرمود اين خط عليّ و املاء پيغمبر ( ص ) است . »
[1] - به حدى كه پيغمبر ( ص ) مىفرموده است : « قد كثرت علىّ الكذّابة فمن كذب عليّ متعمّدا فليتبوّأ » [2] - مؤلف اين كتاب علامهء فقيد سيد حسن صدور و مترجم آن دانشمند محترم آقاى سيد على اكبر برقعى قمى مىباشد . قسمت فوق عين عبارت ترجمهء ايشانست .