responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 361


چه از عبد الله بن ابى اوفى روايت شده كه گفت پدرم از اصحاب « شجره » بوده و پيغمبر ( ص ) را شيوه چنان بود كه چون قومى صدقهء خود را نزدش مىبردند مىگفت : « اللَّهمّ صلّ على آل فلان » پس پدرم زكات و صدقهء خود را نزد آن حضرت برد به همان شيوه گفت : « اللَّهمّ صلّ على ابى اوفى » .
« بيشتر ائمه را اكنون عقيده بر اينست كه صلاة بر غير نبى نيكو و روا نيست مگر بعنوان تبعيّت و برخى از آنان مانند غزّالى و امام الحرمين بطور اطلاق به كراهت آن گفته و سلام را نيز در معنى « صلاة » دانسته‌اند ليكن شيعه صلاة و سلام را در حقّ آل رسول مانند على و اولادش نيز ذكر مىكنند . و مىگويند وقتى كه در حق زكات دهنده روا باشد چگونه در حق اهل بيت پيغمبر ناروا يا ناشايسته مىباشد ؟ و همه را اجماع است كه بطور تبعيّت جائز است پس فرق ميان آل رسول در تبعيّت با غير ايشان چيست ؟
و اما سلام پس كلامى در اين نيست كه در حق جمهور اهل اسلام روا است پس چرا در حق آل رسول جائز و روا نباشد ؟ ! » جمعى از ارباب تفسير و غير ايشان در شأن نزول اين آيه كه يكى از مستندات اين حكم فقهى اسلامى مىباشد چنين روايت كرده‌اند كه : گروهى از مسلمين ( بروايتى سه تن و بروايتى هفت تن و بروايتى ده تن و به قولى پانزده تن ) از جنگ تبوك عقب كشيدند و به واسطهء علاقه به اموال خود و حفظ و اصلاح آنها در مدينه ماندند . از آن جمله ابو لبابه بوده است .
بعد از خروج پيغمبر صلَّى الله عليه و آله و سلَّم از اين كار خود پشيمان شدند و « گفتند :
ما در سايه و راحت و آسايش و رسول خداى و صحابهء او در جهاد و شدت و رنج ، به خدا كه ما خود را در ستونهاى مسجد ببنديم و خويشتن باز نگشاييم تا رسول بيايد ما را باز گشايد و توبهء ما را قبول كند و عذر ما به پذيرد و همچنين بودند چون رسول ( ص )

361

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست