زمان بلوغ ديگران بوقوع رسد ) و ايشان را در حال رضاع و عدم تمشّى مشى و عدم تمكَّن از اقامهء نماز و ديگر عبادات به تكليفى مكلف نساخته است . « پس چون به حدى از سن برسند كه بحسب ظاهر افعال و تروك دينى از ايشان ساخته باشد معصيتى از آنان صدور نمىيابد ، خواه فعل باشد يا ترك ، عمد باشد يا سهو ، و حالت خواب از آن قبيل است نه از اين قبيل و عنوان سهو بر آن شامل نمىباشد . « ليكن در اينجا اشكالى به ميان مىآيد بدين خلاصه كه آن چه از اخبار در اين پيش مذكور افتاده و هم آن چه بعد از اين گفته خواهد شد از قبيل اين كه « نومه كيقظته » و « كان يعلم فى النّوم ما يعلم فى اليقظة » با آن واقعه منافات دارد زيرا در صورتى كه پيغمبر ( ص ) بدخول و خروج وقت عالم است چگونه نماز را ترك كرد و با اين كه به مراقبت بلال نيازمندى داشت چرا بر وى اعتماد و اطمينان كرد پس بدين جهت ممكن است اخبارى را كه راجع به اين قضيه ، با همه اشتهارى كه ميان عامه دارد و احتمالى كه براى تقيه در صدور آنها ميان خاصه مىباشد ، نقل شده مورد تامل و توقف قرار داد . « از اشكال بالا به چند وجه ممكن است جواب داده شود بدين قرار : 1 - اين كه آن حالت « غفلت » در بيشتر از خوابهاى پيغمبر ( ص ) موجود باشد و خدا گاهى خواب را براى مصلحتى بر وى چيره سازد و به طورى شد كه در آن حال نداند چه وقوع مىيابد و در حقيقت پيغمبر ( ص ) را در حال خواب با ديگر مردم تفاوت نباشد . برخى از اخبار به همين وجه اشعار داد . 2 - اين كه در آن حال بر آن چه واقع مىگردد مطَّلع و آگاه باشد ليكن در چنان حالى به انجام دادن عبادات ، مكلف نباشد زيرا معظم تكاليف ايشان مانند ديگر مردم مىباشد چه ايشان كفر منافقان و پليدى بيشتر اشخاص و اشياء را مىدانستهاند و هم بر اكثر گرفتارى