تطبيق كند بىگمان همين يك موضوع كه تمام جهات طبيعى و اجتماعى و فلسفى و اقتصادى در آن رعايت شده انسان را به عظمت مقام تشريعى فقه اسلام كه به صورت ظاهر وليدهء فكر يك تن شخص امّى و زاييدهء در محيط سراسر جهل جزيرة - العرب بوده ، آشنا مىسازد و ناگزير اعتراف مىكند كه اين قانون از ما وراء عالم طبيعت آمده و مبدأ و واضع آن حكيم على الاطلاق ، عالم به تمام جزئيات و كليات بوده است . بارى گفتيم : نخست حكم وصيت و از آن پس حكم ميراث صادر شده : براى اين كه اختيار صاحب مال به كلى منقطع نگردد وصيت تشريع گرديده و اختيار به او داده شده كه در مال خويش حتى براى زمانى كه خودش از جهان رخت بربسته حق داشته باشد از راه وصيت دخل و تصرف كند يعنى استيلاء مالكانهء خود را تا بعد از مرگ دامنه و توسعه دهد اعم از اين كه اين استيلاء را نسبت به خويشان به كار بندد يا در بارهء بيگانگان و حتى براى تاييد و تقويت و تاكيد آن چندين بار در قرآن مجيد تصريح شده كه نو به به ارث نمىرسد مگر * ( . . مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها . ) * و * ( مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها . ) * آنگاه براى اين كه مبادا از اين اختيار خود سوء استفاده كند و ميراثبران را كه ، به واسطهء علَّيّت يا معلوليّت يا تلازم در علَّت طبيعى يا تلازم در علَّت قرار دادى و اعتبارى ، حقى طبيعى و علاقهاى ذاتى نسبت بمال او پيدا كرده ضائع سازد و ايشان را از حقوق خود به كلى محروم نمايد اين اختيار محدود شده و ، بتعبير قرآن مجيد ، حد « معروف » براى آن منظور گرديده و تجاوز از آن حدّ بعنوان « جنف » خوانده شده است قوله تعالى : * ( إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً ) * و * ( الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ) * و در روايات نبوى اين حدّ و عنوان ( معروف ) به « ثلث » تعريف و تحديد شده و براى اين كه حق طبيعى وارثان مورد حيف و ميل نگردد