responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 193


و هوا پرستى آنان تندتر و معاندت ايشان شديدتر و مزاحمتشان نمايانتر مىشد .
دفاع از تأثير شگفت انگيز دعوت را به انتخاب عنوان « شعر » چنان كه ابو لهب گفت ، و عنوان « كهانت » ، چنان كه عقبة بن ابى معيط گفت ، و به ابتكار عنوان « سحر » ، چنان كه وليد گفت ، براى خود دعوت و به تهمت زدن و مشهور ساختن صاحب دعوت را به حال « جنون » چنان كه ابو جهل گفت اكتفا نكرده بلكه مدتها ابو لهب عقب پيغمبر ( ص ) مىافتاد و چون او مردم را به خدا مىخواند ابو لهب ايشان را از گوش دادن بدان نهى مىكرد و بوى دشنام و ناسزا مىگفت .
از اين اذيتهاى زبانى گذشته به آزارهاى بدنى دست دراز مىكردند . خاك و خاشاك بر سرش مىريختند . بارها او را سنگ باران كردند بويژه پس از مرگ ابو طالب به طورى كه از ساقهاى مباركش خون جارى مىشد . وقتى در كعبه يا مسجد الحرام به نماز مىايستاد هر گاه تنها مىبود به اذيت و آزار و مسخره و استهزاء او مىپرداختند .
در كتاب كافى ، بنقل مجلسى ، و در غير آن كتاب ، اين مضمون آورده شده « قريش در آزار پيغمبر ( ص ) جدّ و كوشش مىكردند و از همه بيشتر عمّش ابو لهب او را آزار مىرساند روزى در كعبه به نماز اشتغال داشت قريش ، يارك [1] شترى را آورده و كثافات آن را بر سر و بر جامهء او كه نو بود و تازه پوشيده بود ، ريختند پيغمبر ( ص ) را اين عمل سخت مغموم و متأثر ساخت پس به نزد ابو طالب رفت و گفت : « يا عمّ كيف حسبى فيكم ؟ » حسب من در ميان شما چسان است ؟ پاسخ داد : « و ما ذاك يا بن اخ ؟ » اين سؤال چيست گفت : قريش با من چنين رفتارى كرده‌اند ! ! ابو طالب ، حمزه را بفرمود شمشير برگيرد و با هم به مسجد رفتند . قريش هنوز در آنجا نشسته بودند ابو طالب



[1] - يارك پارسى « سلى » مىباشد و آن پوستى است نازك كه بر سر و روى چه شتر پيچيده و آن را پوشيده است بمعنى « مشيمه » نيز آمده است .

193

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : محمود الشهابي الخراساني    جلد : 1  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست