حرمت خمر چنان كه از رواياتى چند استفاده مىگردد حكم تحريم خمر در همهء شرائع و اديان سالفه ( بلكه خردمندان از عرب جاهلى نيز آشاميدن خمر را روا نمىداشته و از آن اجتناب مىداشتهاند ) وجود مىداشته و در دين اسلام هم از آغاز بعثت ، حكم تحريم آن در علم الهى مقدر و مقرر بوده است ، نهايت از امر ، بحسب آن چه شايد در مواضع ديگر اشاره و تصريح كردهايم كه بناء دين بر تسهيل و تدريج مىباشد و رعايت اوضاع و احوال و ظروف و مقتضيات بطور دقيق و كامل ، در مقام صدور و ابلاغ ، منظور مىگردد ، اين حكم نيز از لحاظ مرحلهء ابلاغ ، به طورى كه بيان خواهيم كرد ، مراحلى چند پيموده تا در فرجام آن چه ، از آغاز ، منظور بوده ابلاغ گرديده است . كلينى ، در جلد دوم از فروع كافى ، در كتاب اشر به ، سه روايت ، به يك مفاد و با اندك مغايرتى در دو سه حرف از كلمات آنها ، به اسناد خود از حضرت باقر ( ع ) و حضرت صادق ( ع ) روايت كرده كه از آن جمله است اين روايت از حضرت صادق ( ع ) : « ما بعث الله ، عزّ و جلّ ، نبيّا قطَّ الا و فى علم الله ، عز و جلّ ، انّه اذا أكمل دينه كان فيه تحريم الخمر و لم تزل الخمر حراما و انّما ينقلون من خصلة إلى خصلة و لو حمل عليهم جملة لهلكوا » بهر جهت « خمر » در اصل لغت بمعنى پوشاندن و مخلوط شدن آمده و بحسب معنى فقهى به گفتهء ابو الفتوح رازى « اسمى است عصير انگور را چون بجوشد و سخت