نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 268
« ملك » بر « مالك » . [1] و چيزهايى كه طرفين گفتهاند طورى نيست كه از آن اطمينانى حاصل شود . آنچه به نظر نويسنده مىرسد آن است كه « مالك » راجح بلكه متعيّن است ، زيرا كه اين سورهء مباركه و سورهء مباركهء « توحيد » مثل ساير سور قرآنيّه نيست ، بلكه اين دو سوره را چون مردم در نماز فرايض و نوافل مىخوانند ، در هر عصرى از اعصار صدها مليون جمعيّت مسلمين از صدها مليون جمعيتهاى مسلمين شنيدهاند و آنها از صدها مليون سابقيها ، همينطور به تسامع ، اين دو سورهء شريفه به همين طور كه مىخوانند بى يك حرف پس و پيش و كم و زياد از ائمّهء هدى و پيغمبر خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ثابت است . و با اين كه اكثر قرّاء « ملك » خواندند و بسيارى از علماء ترجيح « مَلِك » دادهاند ، معذلك اين امور در اين امر ثابت ضرورى و متواتر قطعى ضررى نرسانده و كسى از آنها متابعت ننموده . و با اين كه علماء تبعيّت هر يك از قرّاء را جايز مىدانند ، هيچيك - الا شاذى كه اعتناء به قول او نيست - در مقابل اين ضرورت ، « ملك » در نمازهاى خود قرائت ننمودهاند . و اگر كسى هم « ملك » را قرائت كرده ، من باب احتياط بوده و « مالك » را نيز گفته ، چنانچه شيخ علامهء ما در علوم نقليّه ، حاج شيخ عبد الكريم يزدى قدّس سرّه ، به خواهش يكى از علماء اعلام معاصر « ملك » را نيز مىگفتند . ولى اين احتياط بسيار ضعيفى است ، بلكه به عقيدهء نويسنده مقطوع الخلاف است . و از اين بيان كه شد ضعف اين مطلب معلوم مىشود كه گفتهاند در خطَّ كوفى « ملك » و « مالك » به هم اشتباه شده ، زيرا كه اين ادّعا را شايد در سورى كه كثير التّداول در السنه نيست بتوان گفت - آن هم على اشكال - ولى در مثل چنين سوره اى كه ثبوت آن از روى تسامع و قرائت است - چنانچه پر واضح است - ادعائى بس بى مغز و گفته اى بس بى اعتبار است . و اين كلام كه ذكر شد در « كفوا » نيز جارى است ، زيرا كه قرائت با « واو »