نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 266
قرآن به او منسوب و او به قرآن ارتباط روحى معنوى پيدا نكرده باشد ، پس در سكرات و سختىهاى مرض موت و خود موت ، كه داهيهء عظيمه است ، تمام معارف از خاطر او محو شود . عزيزم ، انسان با يك مرض حصبه و ضعف قواى دماغيّه تمام معلوماتش را فراموش مىكند مگر چيزهايى را كه با شدّت تذكَّر و انس با آنها جزء فطريّات ثانويّهء او شده باشد ، و اگر يك حادثهء بزرگى و هائلهء سهمناكى پيش آيد انسان از بسيارى از امور خود غفلت كند و خط نسيان به روى معلومات او كشيده مىشود ، پس در آن أهوال و شدائد و سكرات موت چه خواهد شد ؟ و اگر سمع قلب باز نشده باشد و دل سميع نباشد ، تلقين عقايد حين موت و بعد از موت به حال او نتيجه اى ندارد . تلقين براى كسانى مفيد است كه دل آنها از عقايد حقّه با خبر است و سمع قلب آنها باز است ، و در اين سكرات و شدائد في الجمله غفلتى حاصل شده باشد ، اين وسيله شود كه ملائكة اللَّه به گوش او برسانند ، ولى اگر انسان كر باشد و گوش عالم برزخ و قبر نداشته باشد ، هرگز تلقين را نمىشنود و به حال او اثر نكند . و در احاديث شريفه به بعض آنچه گفته شد اشاره شده است . قوله تعالى : الرَّحْمنِ الرَّحيم 1 : 3 بدان كه از براى جميع اسماء و صفات حق تعالى جلّ و علا به طور كلى دو مقام و دو مرتبه است : يكى ، مقام اسماء و صفات ذاتيّه كه در حضرت واحديّت ثابت است ، چون علم ذاتى كه از شئون و تجلَّيات ذاتيّه است ، و قدرت و ارادهء ذاتيّه و ديگر شئون ذاتيّه . و ديگر ، مقام اسماء و صفات فعليّه است كه به تجلَّى به « فيض مقدّس » براى حق ثابت است ، چون « علم فعلى » كه اشراقييّن ثابت دانند و مناط « علم تفصيلى » را آن دانند ، و جناب افضل الحكماء ، خواجه نصير الدّين نضر اللَّه وجهه ، اقامهء برهان بر آن كردهاند ، و در اين معنى كه ميزان « علم تفصيلى »
266
نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني جلد : 1 صفحه : 266