responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 178


تأخّر ؟ فيقول ( ص ) : أ فلا اكون عبدا شكورا . الحمد للَّه على ما اولى و ابلى و له الحمد في الآخرة و الاولى . و اللَّه ، لو تقطَّعت اعضائى و سالت مقلتاى على صدرى ان اقوم للَّه جلّ جلاله بشكر عشر العشر من نعمة واحدة من جميع نعمه التي لا يحصيها العادّون و لا يبلغ حدّ نعمة منها على جميع حمد الحامدين ، لا و اللَّه ، أو يرانى اللَّه لا يشغلنى شيء عن شكره و ذكره في ليل و لا نهار و لا سرّ و لا علانية .
و لو لا انّ لاهلى علىّ حقّا و لسائر النّاس من خاصّهم و عامّهم علىّ حقوقا لا يسعنى الا القيام بها حسب الوسع و الطَّاقة حتّى أؤدّيها إليهم ، لرميت بطرفي إلى السّماء و بقلبي إلى اللَّه ، ثمّ لم ارددهما حتّى يقضى اللَّه على نفسي ، و هو خير الحاكمين .
و بكى عليه السّلام و بكى عبد الملك . . . الخبر [1] .



[1] - « زهرى گويد : همراه على بن الحسين عليهما السلام بر عبد الملك بن مروان وارد شديم . چون چشم عبد الملك بر پيشانى آن جناب افتاد و اثر سجده را بر پيشانى آن حضرت ديد اعجاب نموده گفت : اى ابا محمد ، آثار كوشش ( در عبادت ) بر تو آشكار است حالى كه از پيش خداوند خير و نيكويى برايت مقرر و مقدر كرده است ، تو پارهء تن پيامبر خدا ( صلَّى اللَّه عليه و آله ) هستى ، نسبتت ( به او ) نزديك و پيوندت محكم است و تو در ميان افراد خانواده و مردم زمانه ات فضيلت و برترى عظيمى دارى و فضل و دانش و دين و تقوايى كه تو راست براى احدى جز گذشتگان از خاندانت در گذشته و اكنون نبوده است . و همچنان آن حضرت را بسيار ستود . آن گاه على بن الحسين عليهما السلام فرمود : آنچه در بارهء فضل و تأييد و توفيق خداى سبحان ( نسبت به ما ) گفتى ، شكر اين نعمتها چگونه توان كرد اى امير مؤمنان ؟ رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله به نماز مىايستاد تا پاهايش متورم مىشد و در ايام روزه دهانش از تشنگى خشك مىشد . به آن حضرت گفتند : اى رسول خدا مگر خدا گناهان گذشته و آيندهء تو را نيامرزيده است ؟ [ اشاره به آيهء 2 سورهء مباركهء فتح ] فرمود : آيا نبايد بنده اى سپاسگزار باشم ؟ حمد خداى را بر آنچه انعام فرمود و ما را بدان آزمود و سپاس او راست در دنيا و آخرت . به خدا قسم اگر اعضاى بدنم پاره پاره شود و چشمانم از حدقه بر سينه‌ام فرو غلطند تا مگر شكر ده يك از يك دهم نعمتى از نعمتهاى خدا را كه شمارندگان شمارش از نتوانند كرد و حمد همهء حامدن حق يكى از آنها را ادا نتواند كرد به جاى آورم ، به خدا سوگند ، نمىتوانم ، جز آنكه خدا مرا چنان بيند كه در شب و روز و خلوت و آشكار چيزى مرا از شكر و ذكر او باز نمىدارد . و اگر نبود كه خانواده‌ام بر من حق دارند و ديگران را نيز بر من حقوقى است كه ناگزير بايد در حدّ توان خويش آن حقوق را ادا كنم ، همانا چشم به آسمان مىدوختم و دل خود را به سوى خدا متوجه مىساختم و ديده و دل بر نمىگرفتم تا خدا جانم را بگيرد . و اوست بهترين حكم كنندگان . آنگاه حضرتش به گريه افتاد و عبد الملك ( نيز ) گريست . . . » . بحار الانوار ، ج 46 ، ص 57 ، « فتح الابواب » .

178

نام کتاب : آداب نماز ( فارسي ) نویسنده : السيد الخميني    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست