نام کتاب : مسائلى از فقه شيعه ( فارسي ) نویسنده : السيد محمد علي الأبطحي جلد : 1 صفحه : 409
نيست ، پس اگر كسى ضامن شود كه بدهى بچه يا ديوانه يا سفيه را بدهد صحيح است . ( مسأله 2243 ) : هر گاه كسى كه ضمانت مىكند چنين بگويد : اگر بدهكار قرض تو را نداد من مىدهم ، به اين معنى كه بالفعل عهده دار قرض شود تا در صورت ندادن بدهكار از عهده بر آيد بعيد نيست صحيح باشد ، ولى اگر شرط ديگرى قرار دهد باطل است ، و احوط آن است كه ندادن بدهكار را نيز شرط نكند . ( مسأله 2244 ) : اگر كسى بخواهد از ديگرى قرض كند و شخص به قرض دهنده بگويد كه من ضامن قرض هستم ، چنانچه قرض گيرنده ادا نكند احتياط لازم آن است كه طلبكار از بدهكار مطالبه نكند . ( مسأله 2245 ) : در صورتى مىتوان ضامن شد كه طلبكار و بدهكار و جنس بدهى همه در واقع معين باشد ، پس اگر دو نفر از كسى طلبكار باشند و شخص بگويد من ضامن هستم كه طلب يكى از شماها را بدهم ، چون معين نكرده كه طلب كدام را مىدهد ، ضامن شدنش باطل است . و نيز اگر كسى از دو نفر طلبكار باشد و شخص بگويد من ضامن هستم كه بدهى يكى از آن دو نفر را به تو بدهم ، چون معين نكرده كه بدهى كدام را مىدهد ، ضامن شدن او باطل است ، و هم چنين اگر كسى از ديگرى مثلا ده من گندم و ده تومان پول طلبكار باشد و شخص بگويد من ضامن يكى از دو طلب تو هستم و معين نكند كه ضامن گندم است يا ضامن پول صحيح نيست . ( مسأله 2246 ) : اگر طلبكار طلب خود را به ضامن ببخشد ، ضامن نمىتواند از بدهكار چيزى بگيرد و اگر مقدارى از آن را ببخشد نمىتواند آن مقدار را مطالبه نمايد . ( مسأله 2247 ) : ضامن پرداخت بدهى شخص نمىتواند از ضمانت خود برگردد . ( مسأله 2248 ) : ضامن و طلبكار بنابر احتياط لازم نمىتوانند شرط كنند كه
409
نام کتاب : مسائلى از فقه شيعه ( فارسي ) نویسنده : السيد محمد علي الأبطحي جلد : 1 صفحه : 409