نام کتاب : سؤال وجواب ( فارسي ) نویسنده : السيد اليزدي جلد : 1 صفحه : 410
بعد از تو مىباشد اگر بالفعل كه در امور من با شما ناظر مستصوب باشد أحسن و اولى است " در اين موقع چند مسأله از مقام رفيع سؤال مىنمايد : المسألة الاولى : اين عبارت حاشيه زيد موصى ، به اعتبار مؤخر بودن اين حاشيه از عبارت متن ، آيا عدول و يا نسخ عبارت ما فى عبارة المتن زيد موصى مىباشد يا خير ؟ المسألة الثانية : بالخصوص از اين عبارت حاشيه : " و او وصى من هم بعد از تو مىباشد " ، بكر برادر عمرو مزبور وصى بالاستقلال زيد موصى خواهد بود ، و يا وصى مع الانضمام وصى عمرو ، وصى زيد خواهد بود ؟ المسألة الثالثة : در اين موقع كه عمرو وصى زيد وفات يافته ، وصى خود و وصى موصى خود را پسرهاى خودش قرار داده است . و بكر برادر خود را كه زيد موصى مستظهر به اصلحيت او در امور وصايت زيد بود ، نه مستقلا و نه منضما ، منظور نداشته ، بلكه بكر برادر خود را وصى موصى خود كه زيد باشد نيز قرار نداد . در اين صورت ، آيا اين تخلف از امر وصايت زيد خواهد بود و عموم " من بدله بعد ما سمعه " را مشمول خواهد بود ، يا تخلف نخواهد بود ؟ جواب اما از مسأله أولى ، پس عدول بودن از ما في المتن معلوم نيست . چون به نحو جزم نگفته است : برادر تو را وصى من قرار ده ، بلكه گفته : اگر قرار دهى ظاهرا اصلح باشد . پس ايكال به اختيار او كرده است . چنانچه در ناظر بودن و مستصوب بودن فعلا نيز به نحو جزم نگفته است . پس بر او لازم نيست كه به نظارت و استصواب برادرش عمل كند . و اما مسأله دويم ، پس هر چند محتمل است كه قول او كه گفته : " و او وصى من هم بعد از تو مىباشد " كلام مستقلى باشد و مربوط به سابق نباشد ، چنانچه اين حقير سابقا در جواب اين سؤال چنين نوشتم ، و لازم آن اين است كه او وصى پدر بعد از موت عمرو باشد ، و لكن بعيد نيست كه مربوط به سابق باشد و مراد اين باشد كه : " اگر او را وصى بالاستقلال يا بالانضمام خود قرار دادى ، وصى من هم هست " نه آن كه مطلق وصى باشد . پس وصايت او براى پدر ، فرع اين است كه عمرو كه وصى پدر است ، او را وصى خود كند . و اگر نكرد ، وصى پدر نيز نيست . و اين احتمال اظهر است ، لا اقل من الاجمال . پس وصايت او در صورتى كه
410
نام کتاب : سؤال وجواب ( فارسي ) نویسنده : السيد اليزدي جلد : 1 صفحه : 410