نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 70
بعوض مىكشند ؟ بعضى گفتهاند : به مجرد اقرار او را بعوض مىتوان كشت ، و شيخ طوسى « رحمه الله » گفته است : كه سحر حقيقتى ندارد ، و اين قسم اثرها بر آن مترتب نمىشود ، او را بعوض نمىكشند ، اما براى حد سحر مىكشند ، چنانچه گذشت . [1] و بعضى گفتهاند : كه اگر بگويد به سحر او را كشتم و سحر من غالبا كشنده است ، حكم عمد دارد ، و اگر بگويد : نادرا مىكشد ، مىپرسند كه قصد كشتن داشتى يا نه ؟ اگر گويد كه قصد كشتن داشتم ، باز حكم عمد دارد ، و الا حكم شبه عمد دارد ، و اگر گويد : باسم ديگرى مىخواستم بكنم و به غلط باسم او كردم ، حكم خطاى محض دارد ، و ديه بر عاقله است . نوع دوّم : آن است كه او سبب شود و كشته شده خود مباشر شود ، و آن چند قسم است : اوّل : آن كه زهر در طعامى كند و نزد كسى بياورد و او بخورد و بميرد ، و اگر بداند كه زهر در اين طعام كردهاند ، و عاقل و مميز باشد ، و دانسته بخورد ، بر صاحب زهر نه كشتن خواهد بود ، و نه ديه ، و اگر ندانست كه زهر در طعام كردهاند و خورد و مرد ، اكثر گفتهاند : كه او را بعوض مىكشند مطلقا ، و بعضى گفتهاند : اگر به قصد كشتن كرده است مطلقا مىكشند ، و اگر به قصد كشتن نكرده است ، و آن مقدار زهر غالبا كشنده است ، او را مىكشند ، و الَّا از او ديه مىگيرند ، و اگر زهرى در طعام صاحب خانه كرد و رفت و صاحب خانه آن طعام را يافت و خورد و سبب هلاك او شد بعضى مطلقا بديه قائل شدهاند ، و بعضى گفتهاند : حكم صورت سابقه دارد . دوّم : آن كه چاه عميقى بر سر راه كسى بكند ، و او را به خانهء خود بطلبد و به نادانى آن مهمان در چاه بيفتد و بميرد ، موجب قصاص مىگردد ، موافق مشهور ، و بعضى گفتهاند : اگر افتادن در آن چاه غالبا سبب هلاك مىشود ، يا قصد قتل داشته است ، حكم قصاص ، و الا ديه ثابت مىشود .