نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 67
قسم دوّم : در بيان قصاص و ديات است ، و در آن دو مطلب است : مطلب اوّل : در بيان احكام قصاص است ، و در آن چند فصل است : فصل اوّل : در بيان اقسام قتل است ، بدان كه آدمى را به ناحق كشتن از اعظم گناهان كبيره است ، حق تعالى مىفرمايد كه * ( « وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُه جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَغَضِبَ الله عَلَيْه وَلَعَنَه وَأَعَدَّ لَه عَذاباً عَظِيماً » ) * [1] يعنى هر كه بكشد مؤمنى را عمدا پس جزاى او جهنم است هميشه در آن خواهد بود ، و غضب كند خدا بر او ، و لعنت كند او را ، و مهيا گرداند براى او عذاب عظيم را و در بعضى روايات وارد شده است كه مراد از عمد آن است كه براى ايمان او را بكشد . و اكثر علماء خلود را تأويل كردهاند به مكث بسيار ، و از حضرت رسالت پناه صلى الله عليه و آله منقول است كه اول چيزى كه خدا در آن حكم خواهد كرد خون مردم است ، و فرمود : كه به حق آن خداوندى كه جانم در قبضهء قدرت او است ، كه اگر اهل آسمان و زمين همه شريك شوند در خون مؤمنى خدا همه را سرنگون در آتش اندازد . [2] و در حديث صحيح از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه اعانت كند بر كشتن مؤمنى به نيم كلمه چون در صحراى محشر در آيد در ميان دو ديدهء او نوشته باشد كه نااميد است از رحمت خدا . [3] و قتل بر سه قسم است : عمد ، و شبيه عمد ، و خطاء ، و اكثر فقهاء گفتهاند : كه قتل عمد آن است كه قصد كند بالغ عاقل كشتن كسى را به فعلى كه غالبا كشنده باشد يا نباشد و بكشد ، يا قصد كشتن نداشته باشد و كارى بكند كه غالبا كشنده باشد . و شبيه عمد آن است كه قصد آن شخص داشته باشد ، اما قصد كشتن نداشته باشد ، و اتفاقا كشته شود ، مثل آن كه طفلى كتك كمى بزند كه كشنده نباشد براى تأديب و او بميرد به آن كتك . و خطاء آن است كه قصد آن شخص مطلقا نداشته باشد ، و بر او بخورد و بكشد ، مثل آن كه تيرى بياندازد و