نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 65
تازيانه بزند ، و فرمود : كه بدان كه او هم خواهد زد ، پس تازيانه را به ديگرى داد و فرمود : كه تو هم بيست تازيانه بزن او را . [1] چهل و ششم : در چند روايت وارد شده است كه حضرت امير عليه السلام كسى را كه هجو [2] مسلمانى مىكرد تعزير مىنمود [3] يعنى هجوى كه فحش صريح نداشته باشد ، و الا مستحق حد مىشود . و ايضا از آن حضرت منقول است [4] كه اگر كسى به كسى بگويد ، لا اب لك ، يا لا امّ لك بايد كه چيزى تصدّق كند ، و اين دشنامى بوده است ميان عرب ، يعنى پدر مباد تو را ، مادر مباد تو را . چهل و هفتم : بسند صحيح منقول است كه در زمان حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه مردى به ديگرى گفت كه من به مادر تو محتلم شدم ، آن مرد او را به خدمت آن حضرت آورد ، و گفت اين مرا فحش گفته است ، حضرت فرمود : كه خواب به منزلهء سايه است ، اگر مىخواهى سايه اش را تازيانه بزن ، امّا ما او را كتك سخت درد آورنده مىزنيم ، كه ديگر ايذاء مسلمانان نكند ، و چنين سخنان بر روى ايشان نگويد ، پس فرمود : كه او را كتك سختى زدند . [5] چهل و هشتم : در حديث معتبر منقول است كه هر گاه زن شوهر دارى زنا كند و حامله شود و بعد از وضع حمل فرزند خود را بكشد او را صد تازيانه براى كشتن فرزند مىزنند ، و بعد از آن سنگسارش مىكنند ، و اگر شوهر نداشته باشد و زنا كند و فرزند را بكشد او را صد تازيانه مىزنند براى زنا ، و صد تازيانه براى كشتن فرزند . [6]