نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 61
چهارم : مرد و زنى را كه برهنه در يك لحاف بيابند ، بنا بر مشهور كه مذكور شد . پنجم : كسى كه به انگشت بكارت دخترى را ببرد ، و در حديث صحيح [1] وارد شده است كه او را هشتاد تازيانه مىزنند ، و مشهور تعزير است . ششم : كسى كه اقرار به زنا يا لواط كمتر از چهار مرتبه بكند . هفتم : كسى كه پسرى را ببوسد . هشتم : دو زن بيگانه كه ايشان را برهنه در زير يك لحاف بيابند . نهم : كسى كه شخصى را دشنامى دهد كه فحش نباشد ، و او مستحق اهانت نباشد ، يا كنايه بگويد كه صريح در فحش نباشد ، مثل آن كه بگويد كه من حرام زاده نيستم . دهم : آن كه كسى بزن خود بگويد ، كه من ترا باكره نيافتم . يازدهم : آن كه طفلى يا ديوانه را فحش بگويد . دوازدهم : دو مرد كه يك ديگر را هر دو دشنام فحش بگويند ، هر دو را تعزير مىكنند . سيزدهم : كافرى كه سحر كند . چهاردهم : طفل يا ديوانه كه شراب خورند . پانزدهم : كسى كه شراب فرو شد و حلال نداند . شانزدهم : كسى كه به قهر و غلبه مال كسى را بگيرد و بگريزد ، مانند طرّادان . هفدهم : كسى كه به كاغذهاى ساخته و رسالتهاى دروغ مال مردم را گيرد . هجدهم : كسى كه بنك بخورد كسى دهد ، يا بيهوش دارد . نوزدهم : كسى كه جلق كند ، و بدست خود استمناء كند تا منى بيايد . بيستم : كسى كه غلام خود را بكشد او را تعزير مىكنند ، و كفاره مىدهد ، و قيمت غلام را نيز تصدّق مىكند . بيست و يكم : مسلمانى كه كافرى را بكشد كه آن كافر در امان باشد . بيست و دوم : كسى كه در مجلس شراب به اختيار خود بنشيند .