نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 84
بكشند ، حاكم شرع قرعه مىزند باسم هر يك بيرون آيد ديگرى را مىكشد ، بعد از آن ورثهء فرزند مقتول او را مىكشند . شرط چهارم : در قصاص آن است كه قاتل كامل العقل باشد ، و در آن چند مسأله است : اوّل : اگر ديوانه عاقلى يا ديوانه را بكشد او را بعوض نمىكشند ، بلكه ديه از عاقله او مىگيرند ، و اگر در حالت عقل بكشد ، و بعد از آن ديوانه شود او را مىكشند . دوّم : اگر طفل نابالغى كسى را بكشد ، خواه مقتول بالغ باشد ، و خواه كودك او را بعوض نمىكشند ، بلكه ديه از عاقله او مىگيرند . و بعضى گفتهاند : اگر طفل ده سالش تمام باشد او را قصاص مىكنند . بعضى گفتهاند : اگر قامتش پنج شبر [1] باشد او را قصاص مىكنند ، و اين دو قول ميان متأخرين متروك است . سيّم : اگر بالغى طفل نابالغى را بكشد ، مشهور ميان علماء آن است كه او را بعوض مىتوان كشت ، و ابو الصلاح « رحمه الله » قائل شده است كه او را نمىكشند ، و ديه از او مىگيرند . [2] چهارم : هر گاه عاقلى ديوانهاى را بكشد ، اگر ديوانه قصد او كرده و او از خود دفع كرده و ديوانه كشته شده خونش هدر است ، نه قصاص لازم مىشود ، و نه ديه . و روايت معتبرى وارد شده است كه در اين صورت ديه را از بيت المال مىدهند ، و اگر بىسبب او را كشته ، اگر بعمد كشته يا شبيه بعمد او را نمىكشند ، و ديه از مال او مىگيرند ، و اگر به خطا كشته است ديه بر عاقله او است . [3] پنجم : اگر مستى كه عقلش زائل شده باشد كسى را بكشد به نحوى كه اگر