نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 72
پنجم : آن كه دستش را ببندد و در بيابانى كه در آنجا درندگان مىباشند بيندازد و او را درندهاى هلاك كند ، مشهور آن است كه او را قصاص نمىتوان كرد ، و مىبايد ديه بدهد ، و بعضى احتمال قصاص دادهاند . نوع چهارم : آن است كه انسانى با او در قتل شريك شود ، و آن نيز چند قسم است : اوّل : آن كه ديگرى كه اقوى و ادخل باشد در قتل با او شريك شود ، مثل آن كه مردى چاهى بكند ، و ديگرى بيايد و شخصى را در آن افكند و بميرد در اين صورت قاتل آن كسى است كه او را به چاه انداخته و بر حفر كنندهء چاه چيزى لازم نمىشود . و همچنين اگر شخصى كسى را از بلندى به زير اندازد در ميان راه كسى او را به شمشير به دو نيم كند ، قاتل آن كسى است كه او را شمشير زده هر چند اگر او شمشير نمىزد او به افتادن مىمرد . دوّم : آن كه شخصى كسى را نگاهدارد و ديگرى او را بكشد ، و شخصى ديگر نظر به او كه كشته مىشود كند ، چنانچه ظاهر روايت ، و قول بعضى از اصحاب است ، يا ديده بانى براى ايشان كند كه اگر كسى بيايد ايشان را خبر كند ، چنانچه ظاهر كلام بعضى از علماء است ، گفتهاند : آن كه كشته است بعوض مىكشند ، و آن كه نگاهداشته است در زندان حبس مىكنند تا بميرد ، چنانچه او را حبس كرد تا كشته شد . و آن كه نگاه مىكرده ديده هايش را كور مىكنند . سيّم : كسى كه امر كند كسى را به كشتن كسى چند صورت دارد : اوّل : آن كه بالغ عاقل آزادى را امر كند كه كسى را بكشد نبايد بكشد هر چند داند كه اگر نكشد كشته مىشود ، زيرا كه در خون تقيّه نمىباشد ، و اگر بكشد او را مىكشند ، و امر كننده را در زندان حبس مىكنند تا بميرد . دوّم : آن كه مأمور طفل غير مميّز ، يا ديوانه باشد ، خواه آزاد باشد ، و خواه بنده ، مشهور آن است كه امر كننده را مىكشند ، و بر مأمور چيزى نيست ، و اين يكى از آن مواضع است كه سبب قويتر است از مباشر . سيّم : آن كه مأمور طفل نابالغ باشد ، و آزاد باشد ، و مميّز باشد ، و نيك و بد و حلال و حرام را في الجمله بفهمد ، در اين صورت مشهور آن است كه بر هيچ يك
72
نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 72