نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 125
نوع سيّم : آن است كه چند موجب با يك ديگر جمع شده باشند ، و آن نيز چند قسم است : اوّل : آن كه مباشر و سبب با يك ديگر جمع شوند ، غالبا مباشر اقوى است ، مثل آن كه كسى چاهى بكند ديگرى شخصى را در آن چاه بيندازد ، يا يكى شخصى را نگاه دارد و ديگرى او را بكشد ، و امثال اينها كه در اين مواضع مباشر قوىتر است ، و گاهى به اعتبار نادانى مباشر سبب اقوى مىشود ، مثل آن كه كسى چاهى در غير ملك خود كنده باشد و رويش را پوشيده باشد و ديگرى كه نداند كه چاه در اينجا است ، دستى بر كسى بزند و به آن سبب در آن چاه افتد در اينجا سبب را اقوى دانستهاند ، يعنى چاه كن ضامن است ، و از اين باب فرضها در پيش گذشت . و گاهى هست كه دو سبب را با هم جمع مىشوند ، مثل آن كه يكى سنگى بر سر راه گذاشته و ديگرى چاهى كند ، اوّل پايش به سنگ آمده و بعد از آن به چاه افتاد ، چون اوّل سنگ سبب شده اكثر گفتهاند : كه او ضامن است . و در اين مقام متعارف است كه مسأله « زبية اسد » را ذكر مىكنند ، يعنى گودالى كه مىكندهاند كه شير در آن بيفتد و شكار كنند ، و در حديث صحيح از حضرت باقر عليه السلام [1] منقول است كه در زمان حضرت امير المؤمنين « ع » چهار نفر رفتند به ديدن شير كه در زبيه افتاده بود ، يكى پايش لغزيد و افتاد و به ديگرى چنگ زد و گرفت ، او نيز به سيّم چسبيد ، و سيّم به چهارم چسبيد ، و هر چهار به گودال افتادند ، و شير ايشان را هلاك كرد ، حضرت امير « ع » در باب ايشان حكم كرد كه اوّل طعمه شير بود كه بىسبب افتاد ، و فرمود : كه ورثهء او ثلث ديه به ورثه دوّم بدهند ، و ورثهء دوّم دو ثلث ديه به ورثه سيّم بدهند ، و ورثه سيّم تمام ديه به ورثه چهارم بدهند ، و در روايت ديگر وارد شده است [2] از حضرت صادق عليه السلام كه چنين واقعهاى در يمن واقع شده ، و حضرت امير المؤمنين صلوات الله عليه چنين حكم فرمود كه قبائل آن جماعت كه بر سر زبيه ازدحام كرده بودند بايد كه به ورثهء اوّل
[1] فروع كافى 7 : 286 . [2] فروع كافى 7 : 286 ح 3 .
125
نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 125