نام کتاب : جامع المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد تقي بهجت جلد : 1 صفحه : 394
موالات از روى عمد بوده ، نماز باطل [1] و الَّا صحيح است به شرط آن كه موالات در نماز ، فوت نشده باشد ، يا فوات موالات در جزء ركنى مثل تكبيرة الاحرام نباشد . 11 - ذكر يازدهم : « ذكر » است و آن عبارت است از اذكار ركوع و سجود و تسبيحات اربع ، چنانچه پيش گذشت . [ مطلب دوم در بيان ] مستحبّات نماز س قنوت در نماز واجب است يا نه ؟ [2]
[1] بنا بر احوط در موالات احتياطيّه . [2] ( مستحبات نماز ) ( 1 - قنوت ) 3 - اظهر استحباب مؤكّدِ « قنوت » است ، يعنى ذكرِ بعد از قرائت و قبل از ركوع در ركعت دوّم در جميع نمازهاى يوميّه و جميع نوافل حتّى « وتر » و در غير مواضع مخصوصهء به استثنا در تعيين محلّ ، بلكه احوط عدم ترك آن است در « فرائض يوميّه » . ( ذكر در قنوت ) و در قنوت ، ذكر معيّن و دعاى موقّتى نيست ، و جائز است هر چه كه مصداق ذكر و يا دعا باشد ؛ و افضل اختيار ادعيهء مأثوره از پيغمبر و خلفاى معصومين « صلوات اللَّه عليهم » از طريق عمل آنها ، يا دستور قولى آنها ، مانند « كلمات فرج » و نحو آن است . و « سلامٌ على المرسلين » به قصد قرآن يا دعا ، مانعى ندارد ، و گر نه مشكل است خصوصاً در قنوت جمعه . ( مطلوبيّت اكيد دعاى با حضور قلب و خواستن حوائج از خداوند كريم ) و آن چه بر زبان ، مطابقِ قلب و مناسبِ حال داعى و ذاكر است و مقترن به حضور قلب باشد و ثابت باشد اصل آن در ساير ادعيهء مأثوره مثل تمجيد و حمد و صلوات و استغفار و طلب حوائج مشروعه خاصّه مناسبت اكيده دارد ، بلكه اعراض از طلبِ حوائج از قادر كريم « تعالى شأنه » مخالف دستور شارع مقدّس است . ( مقدار ذكر و دعا در قنوت ) و اقلّ قنوتِ ذكرى ، سه مرتبه « سبحان اللَّه » گفتن است ، و شايد اقلِّ قنوتِ دعايى « استغفر اللَّه » يا « اللَّهمّ اغفر لي » يا آن چه مؤدّى آن است ، باشد . و بنا بر امكان دعا به قرآن ، چنانچه اظهر است ، چون جامعِ ذكر و قرآن و دعا است ، از افضل ادعيه ، دعا به قرآن است . ( از مستحبّات قنوت ) و اطالهء قنوت مطلقا ، مستحبّ است با ملاحظهء ساير مستحبّات و مرجّحات و مفاسد و مصالح ، مثل حال مأمومين ، يا خوفِ مَلل . و رفع يَدين در قنوت ، مطلوب است ، و احوط عدم ترك آن در غير تقيّه است ، و مستحبّ است باطن كفّين را روبروى مصلَّى قرار دهد به نحوى كه صدق كند كه باطن آنها به طرف آسمان و ظاهر آنها به طرف زمين است . و محتمل است جواز رفع در زير ثوب بدون تقيّه هم . و مستحبّ است تكبير براى ابتداى قنوت ؛ و جهر به قنوت براى امام و منفرد ؛ و استحباب جهر به قنوت براى مأموم بدون اسماع امام ، خالى از وجه نيست . ( دعا به زبان فارسى و غيره در نماز ) و اظهر جواز قنوت به غير عربى يعنى به لغت معلومِ دعا كننده و تأدّى وظيفه قنوت به آن است ، اگر چه احوط ، مواظبت به عربيّت است ، و اين احتياط در ساير اذكار مندوبهء ركوع و سجود و تشهّد ، ترك نشود . و هم چنين جائز است بنا بر اظهر ساير ادعيه و اذكار در ساير احوال نماز به لغت معلوم دعا كننده ، اگر چه احوط ، مواظبت بر عربيّت است . ( صحّت الفاظ قنوت ) و اظهر اعتبارِ صحيح بودن از مادّه و هيئت و اعراب و بناء در لغتى كه دعا كننده به آن مىخواند در اجزاى از وظيفهء قنوت ، پس اغلاط اتفاقيّه ، مضرّ به وظيفهء قنوت است اگر چه مغيّر معنى نباشد ، بخلاف اغلاطى كه محقِّق لغت است ، مثل تغييرات قبائل عرب عربيّت اصليّه را كه اظهر عدم ابطال آن است در غير قرائت واجبه و اذكار واجبه كه عربيّتِ صحيحهء مطلقه ، در آنها مراعات مىشود در حال عمد و اختيار . و در اغلاط اتفاقيّه ، قول به صحّت دعا و عدم ابطال و عدم اجزاى از قنوت ، محلّ تأمّل است در حال عمد ؛ بلكه احوط ، ترك دعاى ملحون است به لغت دعا كننده در قنوت و غير آن ؛ و بر تقدير صحّت ، اجزاءِ از قنوت ، محتمل است . ( تعدّد قنوت در نماز جمعه اصالةً ) و در نماز جمعه ، دو قنوت مستحبّ است ، اوّل : در ركعت اوّل بعد از قرائت قبل از ركوع ، دوّم : در ركعت دوّم بعد از ركوع ؛ و تعدّد قنوت بالاصاله در يوميّه نيست ، بلى مأموم براى متابعت امام ، زياد مىنمايد قنوت را يك دفعه يا دو دفعه ، و قنوت متابعتى كافى از قنوت اصالتى نيست . ( حكم فراموشى قنوت ) و اگر فراموش كرد قنوت را قبل از ركوع ركعت دوّم در ساير نمازهاى يوميّه ، مستحبّ است به جا آورد آن را بعد از ركوع ركعت دوّم ؛ و اگر بعد از فوتِ محلِّ مذكور متذكّر شد چه قبل از فراغ ، چه بعد از فراغ ، مستحبّ است به جا آورد آن را بعد از تذكّر و استقبالِ قبله ؛ و محتمل است كه اگر متذكّر بشود بعد از ركوع ، بتواند تأخير بيندازد براى بعد از فراغ از نماز كه با نيّت تدارك به جا آورده شود به نحو استحباب ، و اللَّه العالم . ( بعضى از مستحبّات نماز و قنوت ) و مستحبّ است شُغل نظر با دو چشم اگر بينا باشد ، يا يكى اگر فقط آن [ يكى ] بينا باشد به موضعِ سجودِ متعارف ، يعنى آن جهت ، نه مَسجد فعلى اگر چه بلند نمايد آن را . و اظهر سقوط اين استحباب است در حقّ نابينا و در تاريكى محض . و اجراى ندب در ساير احوال كه بدل قيام هستند ، خالى از تأمّل نيست ، و در حال هوىّ براى ركوع ، تفصيل بين بقاى صدقِ اختيارى قيامِ و عدم آن ، خالى از وجه نيست . و دور نيست استحباب نظر به سوى باطن كفّين در حال قنوت اختيارى كه با رفع يدين است ، و در حال ركوع بين قدمين ، و ممكن است در اين [ حال ] چشمها را بستن ، كراهت نداشته باشد ، يا آن كه مستحبّ هم باشد ، و در حال سجود [ نظر ] به طرف بينى ، و در حال جلوس بين سجدتين و تشهّد يا مطلق جلوس ، به دامن خود . و مستحبّ است دستها را در حال قيام بگذارد روى رانهاى خود محاذى زانوها ؛ و در حال قنوت روبروى خودش ؛ و در حال سجود در محاذى گوشهاى خود ، يا مقابل روى ، يا در محاذات دوشهاى خود ؛ و در حال تشهّد و سلام ، بلكه مطلق جلوس نمازى ، روى رانهاى خود ، دست راست را روى ران راست و دست چپ را روى ران چپ ، چنانچه واضح است ، و در حال ركوع بر دو رُكبه چنانچه گذشت . و در حالات زن در نماز ، فرق است با مرد ، چنانكه از روايات استفاده مىشود ، مربوط به مطلوبيّت تستّر در مقابل تكشّف از زن ، در جميع احوال .
394
نام کتاب : جامع المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد تقي بهجت جلد : 1 صفحه : 394