نام کتاب : جامع الشتات ( فارسي ) نویسنده : الميرزا القمي جلد : 1 صفحه : 218
كردهاند كه نسب ثابت مىشود به عدلين يا به استفاضه ، همين نسبى است كه تعريف كرديم نه مجرد از يك قبيله بودن ، مثل بنى تميم و بنى خالد و بر فرضى كه حكم در لحوق به قبيله هم موقوف باشد به شهادت عدلين يا استفاضه ، جواب همان است كه پيش مذكور شد كه آن در وقتى است كه مزاحمى در ميان آيد ، نه مطلقا . 388 مكرر : سؤال : تنخواهى تخمينا ده سال قبل از اين ، به ارث منتقل به شخصى شده و همان تنخواه را با حصه دو برادرش كه بر ذمه خود گرفته ، سرمايه تجارت خود نموده و در اين سنوات با آن تنخواه معامله و استرباح مىكرده و نفقه و كسوه خود را از آن تنخواه بر مىداشته و همچنين نفقه و كسوه برادرها را بر مىداشته است و بعضى از سنوات از اصل مايه ناقص مىشده و بعضى از سنوات ربح زايدى بعد از اخراجات باقى مىمانده و در اين مدت هيچ خمس نداده است و حساب نفع و نقصان را هيچ نداشته است و بعد از چند سال ، حصه برادرها را كه در ذمه داشته است به آنها رد نموده است ، او با آنها بناى شركت گذاشته است و چند سال هم به عنوان شراكت معامله كردهاند ، الحال كه از لطف الهى متنبه شده و اراده دارد كه ذمه خود را از خمس ، برى نمايد معلوم او نيست كه اصل سرمايه او چند است ، لكن علم دارد كه زايد از سرمايه كه از راه ربح براى او باقى مانده دارد . آيا طريق استخلاص او از خمس به چه نحو است ؟ آيا بايد اعتبار اقل ما يعلم را در سرمايه بكند و بقيه را خمس بدهد يا نه ؟ و حكم اينكه گاهى از سرمايه نقصان حاصل مىشده و گاهى ربح عايد مىشده چه چيز است ؟ استدعا آن است كه طريق استخلاص آن فقير را كه ذمه او برى شود از خمس ، هر چند از راه احتياط باشد بيان فرمايند . و اين كه قضيه برادرها درج شد به جهت اين است كه در وقتى كه بناى شركت با آنها گذاشته مجموع آنچه داشته است در آن حال ، اصلا و ربحا ( لو كان في هذا الوقت ) با آنها بالمثالثه ميان گذاشته است . جواب : آخوند ! صاحب من ! خدا تو را محافظت كند . من به چندين آشنايى مىكشم اينها ز تو - آشنا را حال اين ، پس واى بر بيگانگان ! . . . غرض تو دلسوزى مسلمانى است كه ذمه او فارغ شود . آخر ، نه مرا هم ، مردم مسلمان مىدانند . پس چرا
218
نام کتاب : جامع الشتات ( فارسي ) نویسنده : الميرزا القمي جلد : 1 صفحه : 218