( 2 ) مكارم : يا بيشتر باشد و يا مجموع رفتن و برگشتن هشت فرسخ است ، بايد نماز را شكسته بخواند . ( 3 ) گلپايگانى ، صافى : كه با برگشت هشت فرسخ شود و قصد اقامهء ده روز نداشته باشد ، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر بقيهء راه به اندازهء مسافت شرعى نباشد ولى مجموع راهى كه قبل از توبه رفته و بعد از توبه مىرود ، به اندازهء مسافت شرعى باشد احتياط لازم آن است كه نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند . ( 4 ) خوئى ، تبريزى : بخواهد برود و چهار فرسخ برگردد . . ( 5 ) فاضل : به شرط آن كه رفتن آن از چهار فرسخ كمتر نباشد . بهجت : رجوع كنيد به ذيل مسأله 1302 . زنجانى : مسأله كسى كه سفر او سفر معصيت بوده ، يا براى معصيت سفر كرده ، اگر در بين راه سفرش حلال شود يا از قصد معصيت برگردد ، چنانچه باقى ماندهء راه هشت فرسخ باشد ، يا مىخواهد به جايى رود كه به ضميمه برگشت هشت فرسخ مىباشد ، بايد نماز را شكسته بخواند . مسأله اختصاصى بهجت : مسأله 1060 اگر قسمتى از سفر براى كار حرام و قسمتى ديگر براى كار غير حرام باشد آن قسمت سفر كه براى غير حرام است ملاك شروع مسافت شرعى براى شكسته بودن نماز است . < صفحة فارغة > [ مسأله 1304 كسى كه براى معصيت سفر نكرده ] < / صفحة فارغة > مسأله 1304 كسى كه براى معصيت سفر نكرده ، اگر در بين راه قصد كند كه بقيهء راه را براى معصيت برود ، بايد نماز را تمام بخواند ولى نمازهايى را كه شكسته خوانده صحيح است ( 1 ) . اين مسأله ، در رسالهء آيت الله بهجت نيست ( 1 ) خوئى ، تبريزى : در صورتى كه مقدار گذشته به قدر مسافت بوده صحيح است و الَّا احتياط واجب آن است كه آن نمازها را اعاده نمايد . صافى : در صورتى كه راهى كه طى كرده مسافت بوده صحيح است و الَّا احتياط واجب اعادهء آنهاست . زنجانى : مسأله كسى كه سفر او سفر معصيت نبوده و براى معصيت هم سفر نكرده ، اگر در بين راه ، سفرش معصيت شود يا قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود ، بايد نماز را تمام بخواند ، و نمازهايى را كه شكسته خوانده ، در صورتى كه مقدار گذشته مسافت شرعى بوده صحيح است ، و الَّا احتياط واجب آن است كه آن نمازها را اعاده نمايد . شرط ششم : آن كه از صحرا نشينهايى نباشد كه در بيابانها گردش مىكنند ( 1 ) و هر جا آب و خوراك براى خود و حشمشان پيدا كنند مىمانند و بعد از چندى به جاى ديگر مىروند و صحرا نشينها در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند . ( 1 ) سيستانى : شرط ششم : آن كه از كسانى نباشد كه خانه شان همراه خودشان است مانند صحرا نشينهايى كه در بيابانها گردش مىكنند . .