نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الميرزا جواد التبريزي جلد : 1 صفحه : 498
او را از بيخ ببرند و كف دست و شست او را بگذارند و در دفعه دوم بنابر احتياط ( واجب ) بايد پاى چپ او را از وسط ببرند و در دفعه سوم بايد او را حبس كنند تا بميرد و چنانچه مال دارد خرج او را از مال خودش و اگر ندارد از بيت المال بدهند و در صورتى كه در مرتبه چهارم در زندان يا غير آن دزدى كند ، بايد او را بكشند . احكام ديه ( مسأله 2806 ) اگر كسى كه بالغ و عاقل است عمدا و به نا حق ديگرى را بكشد ، در صورتى كه مقتول ، مرد و مسلمان باشد ولى كشته مىتواند قاتل را عفو كند يا بكشد . ولى اگر مقتول كافر باشد قاتل او را كه مسلمان است نمىتوان كشت و اگر مقتول زن و مسلمان باشد مىشود قاتل مسلمان او را كشت لكن اگر قاتل مرد باشد بايد نصف ديه او را بولى او بدهند و اگر قاتل ديوانه يا نا بالغ باشد مطلقا ديه بايد بدهند و ديه آن بر عاقله است كه معناى آن خواهد آمد و نيز ولى مىتواند به مقدارى كه طرفين راضى شوند از قاتل ديه بگيرد . و در صورتى كه رضايت آنها بديهاى باشد كه در شرع معين شده است چون تقديرات شرعى در ديه مختلف است اختيار تعيين آن با قاتل است و مىتواند هر كدام كه براى او آسان تر است اختيار نمايد . بنابر اين مىتواند قيمت نقره را كه از ساير اقسام ديه كمتر است بدهد و آن به حساب قران قديم ايرانى كه يك مثقال بوده پانصد و بيست و پنج تومان مىشود و اعتبار آن به قران قديم است نه به ريال رائج امروزى اما اگر از روى خطاى محض بكشد مثلا براى حيوانى تير بيندازد و اشتباها كسى را بكشد ، ولى كشته حق ندارد او را بكشد ، اما مىتواند از عاقله ( يعنى قوم و خويشان پدرى قاتل ) به تفصيلى كه در كتب مفصله مذكور است . ديه بگيرد . و اگر از روى خطاى شبيه به عمد بكشد به اين معنى كه شخصى كسى را با آلتى برنده كه عادتا كشنده نيست و قصد كشتن هم نداشته باشد و اتفاقا بكشد در اين فرض خود قاتل بايد ديه بدهد و ولى مقتول حق كشتن او را ندارد .
498
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الميرزا جواد التبريزي جلد : 1 صفحه : 498