نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 85
كرباس بخرد و آن را كه بهتر است به نوكر بپوشاند كه غريزه ء زينت طلبى جوان تأمين شود ، و جامهء پست تر را خود بپوشد . ( 1 ) با آن كه خزاين سيم وزر در اختيارش بود ، فرمود : " والله لقد رقعت مدرعتى هذه حتى استحييت من راقعها " . ( 2 ) غنيمتى خدمت آن حضرت آوردند كه بر آن غنيمت گرده ء نانى بود ، و كوفه هفت محله داشت ، آن غنيمت را با گرده ء نان هفت قسمت كرد ، مقسم هر محلى را خواست و قسمتى از آن غنيمت را با قسمتى از آن نان به آن مقسم داد ، ( 3 ) و در هر تقسيم غنيمتى بعد از قسمت دو ركعت نماز مى خواند و مى فرمود : " الحمدلله الذى اخرجنى منه كما دخلته " . ( 4 ) و در روزگار حكومتش شمشيرش را در بازار به فروش گذاشت ، و فرمود : به خدايى كه جان على در يد اوست ، اگر بهاى ازارى مى داشتم اين شمشير را نمى فروختم . ( 5 ) در هر روزى كه مصيبتى به آن حضرت مى رسيد ، آن روز هزار ركعت نماز مى خواند و بر شصت مسكين تصدق مى كرد و تا سه روز روزه مى گرفت . ( 6 ) هزار بنده با كد يمين و عرق جبين آزاد كرد ، ( 7 ) و هنگامى كه از دنيا رفت هشتصد هزار درهم مقروض بود . ( 8 ) شبى كه براى افطار به خانهء دختر خود مهمان بود ، بر سر سفره ء دختر فرمانرواى آن كشور پهناور ، قوتى به جز نان جوى و نمك و كاسهء شيرى نبود ، به نان جو و نمك افطار كرد و لب به شير نزد كه مبادا سفره ء او رنگين تر از سفره ء رعيت او باشد . ( 9 )
1 . بحار الانوار ، جلد 40 ، صفحهء 324 . 2 . نهج البلاغه ، خطبهء 160 ( به خدا قسم جبهء خود را آن قدر وصله زدم تا از وصله زننده ء آن حيا كردم ) 3 . حلية الاولياء ، جلد 7 ، صفحهء 300 . 4 . بحار الانوار ، جلد 40 ، صفحهء 321 ( حمد براى خداوندى است كه خارج كرد مرا ز آن آن طور كه داخل شده بودم ) 5 . بحار الانوار ، جلد 41 ، صفحهء 43 . 6 . بحار الانوار ، جلد 41 ، صفحهء 132 . 7 . بحار الانوار ، جلد 41 ، صفحهء 43 . 8 . بحار الانوار ، جلد 40 ، صفحهء 338 . 9 . بحار الانوار ، جلد 42 ، صفحهء 276 .
85
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 85