نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 42
توحيد توحيد عبارت است از اعتقاد به آن كه خداوند عالم ، يگانه اى است كه تركيب از اجزاء و صفات در او راه ندارد - زيرا وجود هر مركبى محتاج به اجزاء و تركيب كننده ء آن اجزاء است ، ووجود محتاج محال است بخشنده ء وجود به خود و به غير باشد - و شريك در خداوندى و صفات هم ندارد . ( 1 )
1 . توحيد مراتبى دارد : توحيد ذات : هر موجودى مركب است ، به جز ذات قدوس خداوند متعال كه واحدى است كه احديت عين ذات اوست . و جز او قابل قسمت است در وجود ، مانند انقسام جسم به ماده و صورت ، و در وهم ، مانند انقسام زمان به آنات ، و در عقل ، مانند انقسام انسان به انسانيت ووجود ، و انقسام هر موجود متناهى به محدود و حد . در هنگامهء جنگ جمل شخصى گفت : يا امير المؤمنين ، آيا مى گويى : همانا خدا يكى است ؟ مردم بر او حمله كردند كه در چنين موقعيتى كه براى امير المؤمنين پيش آمده ، چه جاى اين سؤال است ! حضرت فرمود : او را وابگذاريد ، آنچه او از ما مى خواهد ، ما هم از اين قوم همان را مى خواهيم ، مراد ما توحيد خداست . سپس فرمود : همانا اين گفتار كه خدا واحد است بر چهار قسم است : دو وجه آن بر خدا روا نيست ، و دو وجه در او ثابت است . اما آن دو كه بر او جايز نيست : 1 ) واحدى است كه در اعداد است ، وحدانيت او وحدانيت عددى نيست ، زيرا هر واحدى كه ثانى دارد ، بر واحدى كه ثانى ندارد گفته نمى شود . ( لقد كفر الذين قالوا إن الله ثالث ثلاثة ) . ( سوره ء مائده ، آيهء 73 ، هر آينه البته كافر شدند كسانى كه گفتند : همانا خدا سيمين سه تا است ) 2 ) واحدى است كه از آن نوعى از جنس اراده مى شود ، چنان كه گفته مى شود : " او واحدى از مردمان است " اطلاق واحد به اين معنى كه فردى از صنف و نوع است بر خداوند روا نيست ، چون در اين اطلاق تشبيه است ، و خداوند شبيه ندارد . و اما دو وجهى كه بر خدا جايز است : 1 ) او واحدى است كه چيزى شبيه او نيست . 2 ) خداوند عزوجل احدى است كه در وجود و عقل و وهم قسمت پذير نيست . ( بحار الانوار جلد 3 ، صفحه 206 . ) توحيد ذات و صفات : يعنى صفات ذاتيهء خداوند متعال - مانند حيات و علم و قدرت - عين ذات خداست ، و اگر نه ، تعدد ذات و صفت مستلزم تركيب و تجزيه است ، و تركيب از اجزاء مستلزم احتياج به اجزاء و تركيب كننده ء آن اجزاء است ، و همچنين لازمهء زياده ء صفات بر ذات ، آن است كه در مرتبهء ذات ، فاقد صفات كمال ، و در او جهت امكان وجود آن صفات باشد ، بلكه گذشته از امكان صفات ، امكان ذات لازم مى آيد ، چون فاقد صفات كمال و حامل امكان صفات ، محتاج است به غنى بالذات . : امير المؤمين ( عليه السلام ) فرمود : " اول عبادة الله معرفته ، و اصل معرفة الله توحيده ، و نظام توحيد الله نفى الصفات عنه ، بشهادة العقول ان كل صفة و موصوف مخلوق ، و شهادة كل مخلوق ان له خالقا ليس بصفة ولا موصوف . " ( بحار الانوار ، جلد 54 ، صفحهء 43 ، اول عبادت خدا معرفت اوست ، و اصل معرفت خداوند توحيد اوست ، و نظام توحيد خدا نفى صفات از اوست ، زيرا به شهادت عقلها هر صفت و موصوفى مخلوق است ، و هر مخلوقى شهادت مى دهد كه براى او خالقى است كه صفت و موصوف نيست . ) توحيد در الوهيت : ( وإلهكم إله واحد لا إله إلا هو الرحمن الرحيم ) ( سوره ء بقره ، آيهء 163 . و خداى شما خداى يكتا است ، نيست خدايى جز او ، بخشنده مهربان ) . توحيد در ربوبيت : ( قل أغير الله أبغي ربا وهو رب كل شئ ) ( سوره ء انعام ، آيهء 164 . بگو آيا غير از الله پروردگارى جويم ، و حال آن كه او پروردگار همه چيز است ) ( أأرباب متفرقون خير أم الله الواحد القهار ) ( سوره ء يوسف ، آيه 39 . آيا پروردگاران پراكنده بهتر است يا خداوند يگانهء قهار ) توحيد در خلق : ( قل الله خالق كل شئ وهو الواحد القهار ) ، ( سوره ء رعد ، آيهء 16 ، بگو الله است آفريننده ء همه چيز ، و او يكتاى قهار است ) ( والذين يدعون من دون الله لا يخلقون شيئا وهم يخلقون ) ( سوره ء نحل ، آيهء 20 . و آنان را كه بجز خدا مى خوانند ، چيزى نمىآفرينند ، و خود آنها آفريده مى شوند ) توحيد در عبادت : كه بندگى منحصر به او باشد . ( قل أتعبدون من دون الله ما لا يملك لكم ضرا ولا نفعا ) . ( سوره ء مائده ، آيهء 76 . بگو : آيا عبادت مى كنيد از غير خدا آنچه را كه مالك نيست براى شما ضرر و نفعى را ! ) توحيد در امر و حكم : ( ألا له الخلق والامر تبارك الله رب العالمين ) ، ( سوره ء اعراف ، آيهء 54 . همانا براى اوست خلق و امر ، بلند مرتبه است خداوند كه پرورش دهنده ء عالميان است ) . ( ان الحكم الا لله ) ( سوره ء يوسف ، آيهء 40 ، نيست حكم مگر براى خدا ) توحيد در خوف و خشيت : ( فلا تخافوهم وخافون إن كنتم مؤمنين ) ، ( سوره ء آل عمران ، آيهء 175 ، پس نترسيد از ايشان ، و بترسيد از من اگر مؤمن هستيد ) . ( فلا تخشوا الناس واخشون ) . ( سوره ء مائده ، آيهء 44 پس نترسيد از مردم و بترسيد از من ) توحيد در ملك : ( و قل الحمد لله الذي لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك في الملك ) . ( سوره ء اسرا ، آيهء 111 . و بگو : حمد براى خدايى است كه نگرفته است فرزندى و نه مى باشد براى او شريكى در ملك ) . توحيد در ملك نفع و ضرر : ( قل لا أملك لنفسي ضرا ولا نفعا إلا ماشاء الله ) ( سوره ء اعراف ، آيهء 188 . بگو : مالك نيستم براى نفس خود هيچ نفع و ضررى مگر آنچه را كه خدا بخواهد ) ( قل فمن يملك لكم من الله شيئا إن أراد بكم ضرا أو أراد بكم نفعا ) . ( سوره ء فتح ، 11 . بگو : پس كيست كه مالك باشد براى شما از خدا چيزى را ، اگر خدا براى شما ضررى را اراده كند ، يا براى شما نفعى را اراده نمايد ) . توحيد در رزق : ( قل من يرزقكم من السموات والارض قل الله ) ( سوره ء سبأ ، آيهء 24 بگو : كيست كه از آسمانها و زمين به شما روزى مى دهد ، بگو : الله است ) . ( أمن هذا الذي يرزقكم إن أمسك رزقه ) . ( سوره ء ملك ، آيهء 21 ، آيا كيست كه روزى دهد شما را اگر باز گيرد خدا رزق خود را ) توحيد در توكل : ( وتوكل على الله وكفى بالله وكيلا ) ( سوره ء احزاب ، آيهء 3 ( و توكل كن بر خدا ، و بس است خداوند كه وكيل باشد ) ( الله لا إله إلا هو وعلى الله فليتوكل المؤمنون ) . ( سوره ء تغابن ، آيهء 13 ، نيست خدايى مگر او ، پس بايد مومنان بر خداوند توكل كنند ) توحيد در عمل : ( و ما لاحد عنده من نعمة تجزى إلا ابتغاء وجه ربه الاعلى . ) ( سوره ء ليل ، آيهء 20 - 19 ، و حال آنكه براى احدى در نزد او نعمتى نبود كه جزا داده شود ، مگر در طلب رضاى وجه پروردگار اعلاى خود ) . توحيد در توجه : ( إني و جهت وجهي للذي فطر السموات والارض ) ( سوره ء انعام ، آيهء 79 ، همانا بر گرداندم روى : خود را به آن كس كه آفريد آسمانها و زمين را ) . و اين مقام كسانى است كه به هلاك ذاتى و فناى كائنات پى برده اند ، و يافته اند كه ( كل شئ هالك إلا وجهه ) . ( سوره ء قصص ، آيهء 88 . هر چيزى هلاك و نابود است مگر وجه او ) ( كل من عليها فان - ويبقى وجه ربك ذو الجلال والاكرام ) - ( سوره ء رحمن ، آيهء 26 و 27 . هر كه بر روى زمين است فانى شود . و باقى مى ماند وجه پروردگار تو كه صاحب جلال و اكرام است ) و توحيد در توجه فطرى به خداوند متعال را كه ( وعنت الوجوه للحى القيوم ) ( سوره طه ، آيهء 111 . و رويها خوار و ذليل باشد براى خداى زنده ء پاينده ) به توحيد در توجه ارادى متجلى كرده است .
42
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 42