نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 28
الف : هرگاه انسان به خود و آنچه در حيطهء ادراك اوست بنگرد ، و هر جزئى از آن را ملاحظه كند ، مى يابد كه نبودن آن ذره محال نيست ، و بود و نبود آن ممكن است ، وذات آن نه ضرورت وجود و نه ضرورت عدم دارد ، و هر چيزى كه بود و نبودش ممكن است محتاج به سببى است كه او را موجود كند ، مانند دو كفهء ترازوى همسنگ كه ترجيح يك كفه بر ديگرى بدون عامل خارجى ممكن نيست ، با اين تفاوت كه وجود ممكن وابسته به سبب وجود ، و عدم آن به نبود سبب وجود است ، و چون وجود هر جزئى از اجزاى جهان محتاج به دهنده ء وجود است ، آن دهنده ء وجود يا خود اوست و يا همانند او از ساير موجودات ، اما خود او با آن كه دارنده ء وجود نيست چگونه مى تواند آنچه را ندارد ، بدهد ، و اما همانند او كه همچون او نتواند به خود هستى دهد ، چگونه مى تواند به غير خود هستى ببخشد ، و اين حكم كه بر هر جزئى از جهان جارى است ، بر كل جهان هم جارى است . چنان كه وجود فضايى روشن كه از خود روشنى ندارد ، دليل وجود مبدئى براى اين روشنايى است كه به خود روشن باشد نه به غير ، چه اگر چنين مبدئى نباشد ممكن نيست فضايى روشن شود ، زيرا آنچه در ذات خود تاريك است محال است به خود روشنى بخشد تا چه رسد به غير . به اين جهت وجود كائنات و كمالات وجود - مانند حيات و علم و قدرت - دليل بر وجود حقيقتى است كه وجود و حيات و علم و قدرت او به خود اوست و وابسته به غير نيست ( أم خلقوا من غير شيئ أم هم الخلقون ) ( 1 ) ، عن أبى الحسن على بن موسى الرضا ( عليه السلام ) أنه دخل عليه رجل فقال له : يا ابن رسول الله ما الدليل على حدوث العالم ؟ فقال : " أنت لم تكن ثم كنت وقد علمت أنك لم تكون نفسك ولا كونك من هو مثلك " . ( 2 )
1 . سوره ء طور ، آيهء 35 ( آيا آفريده شدند از غير چيزى يا ايشانند آفرينندگان ) 2 . بحار الانوار جلد 3 ، صفحهء 36 ( مردى بر حضرت على بن موسى الرضا ( عليه السلام ) وارد شد ، پس گفت يابن رسول الله دليل بر حدوث عالم چيست ؟ حضرت فرمود : تو نبودى بعد بود شدى ، و هر آينه دانستى كه همانا خودت خود را به وجود نياوردى و نه آن كس كه مثل تو است تو را به وجود آورده است )
28
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 28