نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 186
عنوان گفت : داخل شدم و سلام كردم ، جواب سلام داد و فرمود : بنشين ، خدا تو را بيامرزد ، مدتى سر به زير انداخت بعد سر بلند كرد از كنيهء من پرسيد و دعا كرد . با خود گفتم : اگر در اين زيارت و سلام به جز اين دعا چيزى نصيبم نشود ، همين دعا بسيار است . بعد سر بلند كرد و فرمود : حاجت تو چيست ؟ گفتم : از خدا خواسته ام قلب تو را به من متوجه و از علم تو روزيم كند و اميدوارم دعا به اجابت رسيده باشد . فرمود : يا أبا عبد الله علم به تعلم نيست ، اين است و جز اين نيست علم نورى است كه در قلب آن كس كه خدا هدايت او را خواسته واقع مى شود ، پس اگر مراد تو علم است در خود حقيقت بندگى طلب كن و علم را به استعمال علم و عمل به آن بطلب ، و از خدا فهم بخواه تا تو را بفهماند . گفتم : حقيقت بندگى چيست ؟ فرمود : سه چيز است : آن كه بنده ء خدا ، خود را مالك آنچه خدا به او داده نداند ، چون بندگان خدا ملكى ندارند ، مال را مال الله مى بينند و هر جا كه خدا امر كرده آن مال را مى گذارند . و آن كه بنده براى خود تدبيرى نينديشد . و آن كه تمام اشتغالش در آن باشد كه خدا او را به آن امر و از آن نهى كرده . پس چون براى خود ملكى نديد ، انفاق در آنچه خدا امر كرده كه مالش را در آن انفاق كند آسان مى شود ، و چون تدبير خود را به مدبر خود واگذار كرد مصائب دنيا بر او آسان مى شود ، و چون به امر و نهى خدا مشغول شد فرصتى براى مراء و مباهات با مردمان پيدا نمى كند ، پس چون خدا بنده ء خود را به اين سه امر اكرام كرد ، دنيا و شيطان و خلق بر او سهل و آسان مى شود ، دنيا را براى افزون طلبى و فخر فروشى طلب نمى كند ، و آنچه نزد مردمان است براى عزت و
186
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 186