احوط براى محيى دوم استيذان از ورثه و مصالحه با آنان است و اما زمينى را كه اضافه كرده ملك او است ، بلا اشكال . س : ولد الزنا از ارث محروم است اما ولد ولد و نوههاى او چطور ، آيا آنها هم محرومند ؟ ج : قدر متيقن خود او است و بعيد نيست كه عمومات ارث ، ولد ولد را شامل شود . س : شخصى عيال دائمى خود را طلاق داده و سپس زوجه ديگرى اختيار كرده و عقد مىكند سپس فوت كرده ، حال وصى او علم اجمالى دارد كه يا طلاق اولى باطل بوده و يا عقد زوجه دومى ، وظيفه او نسبت به ارث چيست ؟ ج : پس از تعارض اصالة الصحة در عقد و طلاق به جهت علم اجمالى ، اصل محكوم جارى مىشود و آن استصحاب زوجيت اولى است و استصحاب زوجيت دومى و علم اجمالى منحل مىشود پس زوجه اولى ارث مىبرد نه دومى . س : زن پس از مرگ شوهر ادعا مىكند زوجه دائمى او است و ورثه مىگويند : زوجه انقطاعى است حكم مسأله را بيان فرمائيد ؟ ج : اصل زواج مقطوع است بين طرفين و نزاع در قيد اجل و عدم اجل است و اصل عدم ذكر اجل است پس قول زن مقدم است . متفرقات : س : هر گاه دكتر تشخيص دهد كه حمل براى مادر زيان دارد و اگر در شكم بماند يا هر دو مىميرند يا يكى از آن دو آيا جايز است سقط جنين ؟ ج : قتل نفس محترمه جايز نيست و تقيه در قتل جريان ندارد و اين مسأله با حفظ نفس فرق دارد . بله اگر قبل از ولوج روح باشد و اطمينان از گفته دكتر حاصل شود به اين كه در صورت بقاء حمل مىميرد جايز است . س : آيا جايز است شخص لولههاى رحم را ببندد هر گاه دكتر تشخيص دهد حمل