نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد تقي بهجت جلد : 1 صفحه : 375
را به جايى ببرد كه صاحبش معمولا به آنجا مىبرده ، مثلا اسب را در اصطبلى كه صاحبش براى آن درست كرده ببندد . ( 1874 ) چيزى را كه عاريه كرده بدون اجازه صاحب آن ، نمىتواند به ديگرى اجاره يا عاريه دهد . ( 1875 ) اگر چيزى را كه عاريه كرده با اجازه صاحب آن ، به ديگرى عاريه دهد ، چنانچه كسى كه اول آن چيز را عاريه كرده ، بميرد يا ديوانه شود ، عاريه دومى باطل نمىشود . ( 1876 ) اگر بداند مالى را كه عاريه كرده غصبى است ، بايد آن را به صاحبش برساند و نمى تواند به عاريه دهنده بدهد . ( 1877 ) اگر مالى را كه مىداند غصبى است عاريه كند و از آن استفاده اى ببرد و در دست او از بين برود ، مالك مىتواند عوض مال را از او يا از كسى كه مال را غصب كرده مطالبه كند ، و هم چنين مىتواند عوض استفاده هايى را كه عاريه گيرنده برده ، از او و يا از غاصب مطالبه نمايد ، و اگر مالك چيزى از غاصب گرفت ، غاصب مىتواند عوض آن را از عاريه گيرنده بگيرد ، و اگر مالك ، عوض مال يا عوض استفاده آن را از عاريه كننده بگيرد ، او نمىتواند چيزى را كه به مالك مىدهد از عاريه دهنده مطالبه نمايد . ( 1878 ) اگر نداند مالى را كه عاريه كرده غصبى است و در دست او از بين برود ، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او بگيرد ، او هم مىتواند آنچه را به صاحب مال داده از عاريه دهنده مطالبه نمايد ، ولى اگر چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره باشد ، يا عاريه دهنده با او شرط كرده باشد كه اگر آن چيز از بين برود ، بايد عوضش را بدهد ، نمىتواند چيزى را كه به صاحب مال مىدهد ، از عاريه دهنده مطالبه نمايد .
375
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد تقي بهجت جلد : 1 صفحه : 375