responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد تقي بهجت    جلد : 1  صفحه : 338


صلح صلح آن است كه انسان با ديگرى توافق كند كه مقدارى از مال يا منفعت مال خود را ملك او كند ، يا از طلب يا حق خود بگذرد كه او هم در عوض ، مقدارى از مال يا منفعت مال خود را به او واگذار نمايد يا از طلب يا حقى كه دارد بگذرد .
( 1712 ) بنا بر اظهر ، صلح عقد مستقلى است و در احكام و شرايط ، تابع ساير عقود نيست ، و فرقى نمىكند كه صلح بعد از نزاع انجام گيرد و يا اصلا نزاعى در بين نباشد ، بنا بر اظهر ، ولى لازم است در عقد صلح حرامى را حلال و يا حلالى را حرام نكنند ، كه در اين صورت صلح ، صحيح و نافذ نيست .
( 1713 ) دو نفر كه چيزى را با يكديگر صلح مىكنند ، بايد بالغ و عاقل باشند و كسى آنها را مجبور نكرده باشد و قصد صلح داشته باشند و حاكم شرع هم آنان را از تصرف در اموالشان جلوگيرى نكرده باشد .
( 1714 ) لازم نيست صيغه صلح به عربى خوانده شود ، بلكه با هر لفظ يا فعلى كه بفهماند با هم صلح و سازش كرده اند صحيح است ( 1715 ) اگر كسى بخواهد طلب يا حق خود را با ديگرى صلح كند در صورتى صحيح است كه او قبول نمايد .
( 1716 ) اگر انسان مقدار بدهى خود را بداند و طلبكار او نداند ، چنانچه طلبكار طلب خود را به كمتر از مقدارى كه هست صلح كند ، مثلا پنجاه تومان طلبكار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نمايد ، زيادى براى بدهكار حلال نيست ، مگر آن كه مقدار بدهى خود را به او بگويد و او را راضى كند ، يا طورى باشد كه اگر مقدار طلب خود را مىدانست ، باز هم به آن مقدار صلح مىكرد .

338

نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد تقي بهجت    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست