responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 274


كرده يا در بوته زرگرى گذاشته سر او رامحكم نموده درآتش تند گذارند كه سوخته ورنگش سرخ كردد احراق بسده مرحبان وكهربا وامثال آن هر يكرا بقدر باقلائى ريزه كرده در كوزهء مطين بكل حكمت گذاشته ويكشب در تون ويا تنور جاى داده روز ديگر بردارند احراق عقيق وياقوت ويشب واحجار صلبه هريكرا بقدر نخودى ريزه كرده در سفال نويا در بوته گذارند وروى آن را بسفالى بابوته ديگر پوشانيده سوراخى بجهة اخراج بخار بايد گذاشت ودر اتش تند بقدر سرخ شدن گذاشته بيرون آورده در آب اندازند ومگر رهمى عمل كند تا به حدى رسند كه زود از هم ريزد احراق قلعى وسرب بعد از انكه رصاصين را بسيار پهن وصفحاى باريك كرده باشند بر بالاى هم چيده بر روى هر صفحهء قدرى كوگرد بپاشند وقدر گوگرد بايد بازاى هر صد مثقال پنجدانگ زياده نباشد پس بآتش ملتهب كرده با پارچهء آهنى بر همزنند تا خاكستر شده چيزى از سرب وقلع نماند واز بخار او محترز باشند كه باعث غشى وهلاك مىگردد وبعضى بجاى گوگرد سفيداب كرده اند حراق صدف وشيح وامثال آن در ظرف مطين كرده در تون يا تنور بگذارند تا سفيد كرد از هم ريخته شود احراق نمك بايد يكبار بشويند وخشك كرده درد يكى گذاشته چندان آتش دهند كه از جستن وحركت باز ايستد واگر نمك را بخمير گرفته در آتش چندان گدازند كه خمير بسوزد به دستور خوب است احراق آهن وفولاد ومس هليله وهليله وآمله را بالسويه بجوشانند وآب آن را در ظرف مس كرده بر روى آتش نرم بگذارند وفولاد وآهن وامثال آن را صفحهاى بسيار باريك كرده در اتش سرخ نموده در آب هليلجات فرو برند تا بيست ويكبار وهر چه ثفل آن در ته آب نشيند برداشته استعمال كنند ودر احراق آهن بجاى هليلجات بول گاو بايد كرد واگر اشياى مذكوره وسرب وقلعى را به دستور مزبور چند دفعه در آب هليلجات وچند بار ديگر در بول گاو تطفيه دهند بهتر است احراق نقره بايد نقره را در بوته كه رايحهء قلعى داشته باشد مكرر بگذارند به حدى مىرسد كه سائيده شود وتكليس آن بطريق حكماى هند انست كه چند بار صفايح فقيقه او را بگو كرد وسركه آلوده بآتش بتابند وسرد كنند وچند بار ديگر در بوته سفيداب قلعى آلود بگدازند پس سوهان كرده در ظرف آهنى با نمك آب بسيار بجوشانند تا نمك وآب بتحليل رود پس قدرى گوگرد پاشيده بر هم زنند مكلبس گردد تكليس طلا طربق حكماى هند كه بجهة تناول مكلس ميكنند چند بار سرب را گداخته در آب نوشادر ريخته صاف نمايند وطلاى بيغش را چند دفعه گداخته در آن آب ريخته پس صفحهاى باريك كرده بزاج سياه وسركه اغشته در آتش گذاشته با نمك آب بشويند وبا ربع او سرب سوهان زده در بوته مرداسنگ آلوده بگدازند بس با ثلث او زنبق در ظرف چينى يا مزحج بسيار بسايند وبر وى آتش گذاشته بر هم زنند زنبق او ومفارقت كند انگاه بر وى سنگ سماق به حدى بسايند كه چون اندكى از آن بر روى آب بپاشند مدتى در ته آب نرود وحد سائيدن جميع احجار وفلزات جهة تناول نمودن همين مرتبه است وكمتر از اين مرتبه جايز نيست چه نفعى متصور نخواهد بود وضرر مطنونست طريق ديگر كه از ساير طرق بهتر وبعد از غسل چيزى با او نمى ماند كه نتوان تناولنمود ومقتبس از صناعتست آب آهك وآب قلى وآب ملح الطعام را بجر علقه صاف كنند وهر يكرا عليحده بجوشانند تا منعقد كردد پس دو جزو معقود اهك ونيم جزو از ملح معقود ونيم جزو قلى معقود ويكچز وشمس براده كرده با يكديگر بسيار بسابند وبايد در ظرف برحج بر روى آتش سحق كنند وبعد از انكه خوب گرم شده باشد وسحق يافته دو سه روز در جاى نمناك بگذارند تا قدرى نم بردارد پس به دستور تشويه وسحق كنند وباز بجاى نمناك اعاده نمايند تا سه تا ساير اجزاء از شمس زايل كردد ودر انوقت خشك كرده سحق واستعمال كنند وحقير را مظنون آنست كه اگر در حين تشويه وسحق تسقيه بعرق گوگرد وآبهاى تند كنند سريع الاثر گردد احراق بوره در ظرف سفال كرده بر روى اخگر گذارند تا بسوزد احراق اقليميا در كوزهء مطين يكشب در تنور ياتون گذارند احراق خبث الحديد ريم آهن را در آتش سرخ كرده تا هفتمرتبه در سركه تطفيه كرده پس خشك كرده سحق نمايند احراق سرمه سنگ سرمه را صلايه نموده با پيه تازه خمير كرده بر روى اخگر چندان بگذارند كه دود آن برطرف شود تكليس پوست تخم مرغ وزبد البحر وجبين سنگ پوست تخم مرغرا با آب نمك مكرر بشويند وپر دهاى درون او را جدا كنند ونرم كوبيده در كوزه مطين كرده در كورهء كوزه گرى وامثال آن چندان بگدازند كه مانند آهك سفيد كردد وكف دريا وسنگ كج وامثال انرا احراق باين دستور است مگر انكه مختاج بشستن آب نمك نيستند وپوست تخم مرغ كه جوجه بر آورده باشد جهة ادويهء عين بهتر است احراق ابريشم وپشم وموى سر بعد از ريزه كردن آنها بمفراض در ظرف سفال با آهن كرده بر روى آتش گذاشته چندان بر همزنند كه قابل سحق گردد پشم

274

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 274
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست