responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 45


و با تندى در آخر سيم گرم و خشك و عصاره‌اش در اول سيم وبيخش در آخر دويم و گياه او در دويم مدر فضلات ومفتت حصاة ومسقط جنين وضمغش جهة سينه و شش و سرفه و امراض بارده مثل فالج وصداع بلغمى و ضماد او جهة سرسام بلغمى و عرق النساء و كزاز و مانند او وبخورش جهة اختناق رحم وسبات و گريزانيدن هوام وعسر ولادت وستدهء و زكامى و به تخفيف رطوبات دماغى ونزلات و هواى وبائى وقطور را وجهة نقل سامعه و درد گوش با روغن گلسرخ وسنون او جهة درد دندان كرم خورده و ريزانيدن او مؤثر وبيخش ملتين طبع وجهة جراحات خبيثه واند مال او وجهة عسر بول ومغص وتحليل نفخ و درد مثانه و طلاى سوختهء او باز زفت جهة قروح رطبه و يا بسه سر نافع و در ساير افعال ضعيف‌تر از صمغ او و گياه او اضعف ومضر دماع ضعيف ومكرب ومصلح او نيلوفر وقدر شربت از صمغ او نيم مثقال و از عصارهء او يك مثقال و از جرم او دو مثقال وبدلش حب ؟ ؟
است و مىگويند حمول يك قيراط او درساعتن اسقاط جنين مىكند بخور السودان بهندى رسبت نامند نباتيست مشبك و به قدر شبرى و شاخهاى مشبك او مايل بلاجوردى و گلش سفيد و با رطوبيت كه بدست مىچسبد در دويم گرم و خشك و مسكن مغص ورياح غليظه ومفتح وجهة عرق النساء مجرب دانسته‌اند و ضماد مطبوخ او با روغن زيتون مخلل او رام صلبه وبلغمى ومورث بنج ومصلحش صمغ عربى وقدر شربتش تا يك مثقال است بختج مطبوخ است نجيب بول شتر اعرابيست بد اسقان معرب از بد سكان فارسى و آن گياهيست شبيه ببردى و زرد رنگ ذهبى و باريك‌تر از به روى و از آن نرم تر ومنبت اونى زادرها و در آبهاى ايستاده و اهل زنج دست برنجن از آن مىسازند و گويند در آذربايجان بسيار است گرم و خشك و ما ؟ ؟ ومحلل ومدر وبدل كشت برگشت و موافق امراض بارده وقدر شربتش از يك درهم تا سه درهم وبدلش يك وزن و نيم او در ونج و به وزنش زيرهء كرمانيست بدر انگ اندريانست بدليون مقلست پده اسم فارسى عربست بدكسكان وبدكسان وبدشقان بداسقانست برنجاسف به فارسى بوى مادران نامند نباتيست ساقدار قريب بزرعى و شاخهاى او باريك و برگش ريزه و گلش مثل شبت چتر دار و زرد و سفيد و مايل به كبودى نيز مىباشد وثقيل الرايحه و با عطريه و با نبات او اندك چسبندگى و در كوه و صحراى سايه دار مىرويد و او غير قصوم است چه قيصوم شبيه است با فسنتين و اكثر يك ساق از يك ريشه مىرويد وبيشاخ و زياده بر شبريست و برگش شبيه به برگ ساق زنبق و از آن بسيار ريزه تر و با چسبندگى قليل و گلش زرد و سفيد مىباشد و با عطريه قوى بيثقل رايحه ومنبت او مخصوص كهائيست كه باران در آنجا بيشتر بارد و اكثر اطبا و عشا بين مشوتش ذكر كرده‌اند و هر دو را يك چيز دانسته‌اند و بعضى دو چيز دانسته‌اند بعضى از صفات قيصوم را در برنجاسف و صفات او را در قيصوم مذكور ساخته اند در اول دوم گرم و خشك ولطف ومفتح ومدر بول و حيض ومفتت حصاة و دو درهم گل او با عسل مخرج اقسام كرم معده ومجربست و آشاميدن طبيخ او و جلوس در آن جهة احتباس حيض و بول و عسر ولادت وانضام فم رحم واخراج سنگ مثانه وضمادش جهة درد سينه و اقسام درد سر وتفتيح سد دو ماغى وتقويه دماغ و سرسام بلغمى وسبات واحتباس حيض و بول وتحليل او رام و تسكين دردها و به دستور نطول او جهة امراض مذكوره وسدهء خيشوم و زكام وسدرود دار وحمول او بامر صاف جهة رفع فضلات رحم و در ور سوخته‌اند او جهة به تخفيف قروح واستنشاق طبيخ او جهة زكام و امراض دماغى نافع و گويند مضر كرده ومصلحش انيسون وقدر شربتش تا سه مثقال وبدلش قيصوم و در امراض دماغى با بونج و گويند در همهء خواص مثل او افسنتين است پرسياوشان لغة يونانى وبمعنى دواء الصدر است و به فارسى پر سياوشان و عوام سنبل نامند و به عربى شعر الجياد وشعر الارض وشعر الجن وشعر الخنازير وجعدة القثاء وشعر الگلاب وگزبرة البئر و ساق الاسود وصيف نامند و آن نباتيست برگش شبيه به برگ گشنيز وبيساق وثمر و شاخهاى او بسيار باريك وصلب و سياه و در مواضع نمناك و سايه مىرويد و قوتش تا شش ماه باقى مىماند و معتدل مايل به گرمى و خشكى وملطف ومجفف ومحلل ومفتح ومنضج ومدر بول و حيض ومسهل سودا و بلغم معده وامعأ وجهة ثقيه سينه و شش وربو وضيق النفس و درد سينه ويرقان وحصاه واخراج مشيمه و خون نفاس و ضمادش كه پخته باشند با روغن جهة داء الثعلب و خنازير و بواسير ودبيلات و خائيدهء او جهة غرب ومحرفش جهة منع ريختن مو و رويائيدن آن وخزاز وسفوف خشك او جهة اسهال و طلاى تازهء او جهة قروح خبيثه نافع وجهة گزيدن سگ ديوانه شربا وضمادا مفيد و طلاى كوبيده او با مغز ساق گاو جهة درد سر بسيار نافع وذر و سوختهء او جهة اند مال قروح وآكله مفيد ومضر سپرز ومصلحش مصطكى وقدر شربت از جرم او تا هفت درهم و از آب طبيخش تا بيست درهم وبدلش جهة آلام شش بوزنش بنفشه و نصف او اصل السوس است بردى در اصفهان پيرز گويند و آن نباتيست ساقش غليظ و زياده و بر زرعى ومدور و نرم آن را ريزه كرده ريسمان ترتيب مىدهند و گلش مستدير و ضخيم و سفيد و ذهبى و خوش منظر و برگش مثل برگ خرما دراز و تخمش ريزه تر از حلبه و تلخ و بيخش با حلاوت و كاغذ مصرى از ووارنبشنين كه پخته باشند ساخته مىشود و هر اواز قرطاس در كتب طبى آن كاغذ است در دوم سرد و در اول خشگ و آب او جالى دندان و قاطع نزف الدم مطلقا و با سركه جهة سپرز و به دستور

45

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست