responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 363


چون بورهء ارمنى ونوشادر را بسوزانند وبا سركه كهنه طلا نمايند ومويرا در سه روز بشرط تكرار او در هر سه ساعت ميروياند وآزموده است ادويهء كه منع ريختن موى كند از آنجمله اين نسخه آزموده است موافق وجامع ومختار وغير هما لادن مازو مر صاف مصطكى قردما نا كندر با روغن گلسرخ ضماد نمايند نسخهء ديگر موافق مختار واز مجرباتست ويا منع ريختن موى باعث رويانيدن نيز مىگردد وآمله برگ شقايق برگ مورد پرسياوشان سعد سنبل الطيب برگ سرد پوست كردكان تخم چغندر تخم كرفس ومر صاف بالسويه مكد 2 خاكستر ريشهء صنوبر اقاقيا مصطكى دانه خرماى سوخته مكدام با يكرطل روغن خيرى وامثال آن وسه رطل آب بجوشانند تا آب سوخته روغن بماند پس صاف نموده 4 ل لادن در وحل كرده استعمال نمايند نسخهء ديگر بغايت قوليست جهة دراز كردن موى وتشقق وسياه كردن ومنع تساقط بسيار مؤثر است آمله مازو پوست هليله تخم مورد ودر هشت رطل شراب بعد از نيمكوب كردن خيسانيده بجوشانند تا بسه 3 رطل رسد آنگاه صاف نموده با صدل روغن كنجد بآتش نرم بجوشانند تا روغن بماند نسخهء ديگر مو يرا بروياند ودراز كند واز ريزه شدن وريختن نگاهدارد بطون از تب قضيب گاو خشك كرده هر دو را بسوزانند سم سوخته الاغ شاخ جاميش محرق بالسويه با پيه خرس ضماد نمايند واگر پيه خرس بهم نرسد با روغن كنجد استعمالنمايند وهر گاه مجموع اجزا متعذر باشد بعضى كافيست ادويهء كه منع ريختن موى كند از انجمله طلا كردن موى تازهء افعيست كه تخلف نمىكند وبه دستور ماليدن مغز سر گوسفند واهك مويرا ساقط كرده ديگر نميرويد وبه دستور مويرا قلع كرده بمالند واز مجرباتست طلا نمودن تخم مورچه وبرز البنج وبزر قطونا وشبب و افيون با سركه مصعد بعد از كندن موى وبه دستور بعد از شف موى آهگ را در سركه طبخ نموده بمالند وبه دستور خون سنگ پشت وقديد وزغ وخون زلو وزلوئيكه در طرفست قلعى خشك كرده باشند وهمچنين چون زبد البحر را با ترشى ترنج بعد از قلع موى بمالند ونوشادر محلول بزهرهء گاو وبرگ خشك توت با خون وطاط بغايت مؤثر است وخون خفاش ومغز سر وجگر او را مؤثر است قويه وآزموده است وقدما تصريح كرده اند كه جند مسحوق با عسل در منع روئيدن موى بعد از قلع آن مجربست وچون صمغ عرعر را با روغن زيتون بعد از قلع مو بمالند اصلا موى نرويد ومحرب دانسته‌اند اما انچه مويرا مجعد وپيچيده كه ضماد وبرگ چغندر با مازو است وبه دستور آب جلسه وبزر النبج ومرداسنگ وسدر وآهگ را همين اثر است وبه دستور عفص وكزمازج برگ سرد وحب او بهدانه مرد اسحج كتيرا آمله گل سر شوى مكد يكجزو آهك آب نديده نيم جزو با آب برگ چغندر استعمال نمايند اما انچه جعوده وپيچيدگى مويرا ازايل كرداند تدين اوست بروغن بنفشه وروغن كنجد ممزوج به آب وشستن او بالعاب وطبيخ برگ كنجد وريشهء توت سياه وسفيد ادويهء كه موى را بستر وبعضى از آن در باب دهان مذكور شد واين دوا بغايت قويست آهك تازه را در شش مثل او آب تا سه روز گذاشته صاف نموده تجديد اهك سه بار كنند پس در آب صاف كردهء او بقدر ثلث آن اهك يك زرنيخ زرد اضافه نموده در آفتاب گذارند به حدى كه چون بر مرغ باو رسد بسترد پس استعمال نمايند وهر گاه بگذارند تا منعقد وخشك گردد ودر حين احتياج قدرى از آن در آب وامثال آن مانند آب برنج وشيرهء آرد جو حل نموده طلا كنند وهر گاه خواهند كه مويرا رقيق گرداند در تودهء خاكستر چوب رزيا بوره كنند وچون صبر اضافه كنند باعث سرعة فعل او مىشود وچون خواهند كه بدبوئى او كم شود زعفران وسعد مخلوط نمايند وجهة رفع بدبوئى بعد از تنوير بالخاصية برگ شفتالو عجيب الفعل است وبه دستور گل خوشبو وبرگ رزو تناهسفرم مسحوق وحنا وگلسرخ وسعد واذخر مؤثر است دوائى كه چون بر عضوى بمالند ويك ساعت صبر كنند موى آنعضو بآسانى قلعشود وباعث درد نگردد وبغايت هجرب است اشق را در سركه استعمال نمايند وچون يك كف بيد انجير را كوبيده داخل نوره كنند منع بردن موى مىنمايد باب هفدهم در غسولاة ومنقياة بشره ومحمراة وما يتعلق بها وذكر مسمنياة ومهزلات بدن غسول جهة صاف كردن رخسار اشنان سبز آرد باقلى ترمس نخود پوست دار مغز دانه به تخم خربزه تخم خيار زبد البحر كل ارمنى بالسويه با شير تازه وقدرى عسل شب طلا كنند وروز بشويند نسخهء ديگر زعفران روناس كندر مصطكى بالسويه با آب پياز سرشته قدرى از آن را به آب گرم بمالند وبعد از سه ساعت بشويند نسخهء ديگر رويرا بغايت سرخ كند ومجربست خردل سفيد زرنيخ بالسويه با شير تازه تا هفت روز استعمال نمايند زوفاى خشك زعفران شكر سفيد مثل هر دو نرم كوبيده روزى دول تناول نمايند وروى را با طبيخ بادام تلخ بشويند وبه دستور خوردن حلتيث وشير وآب انار شيرين باعث سرخى رخسار مىگردد نسخه ديگر كه در حال گونه را سرخ كند شيطرج را در سركه دو سه جوش داده لته را با آب او تر كرده چند بار از پى هم بروى زنند نسخه ديگر كه بشره را سفيد وبراق وسرخ كند وآثار گلف وغش وجدرى وآثار جراحت ونقطهاى سياه را زايل كند وبايد يك هفته واستعمال نمود حب ملحب مقشر پياز عنصل قرقيون مغاث گلنار سريش خولنجان مويزج مصطكى پياز ماكول دانه صمغ عربى ماميران زرد چوبه نبات نعناع خشك آرد نخود كثيرا آرد برنج پوست سبز پسته مغز به دانه خردل سفيد از حرير پخته با آب سبوس گندم شير دختران سفيدهء تخم مرغ شير درخت انچه سرشت قرص بسازند ودر وقت احتياج با آب تخم شبت ماليده روز با آب گرم واشنان سوختهء بشويند وبروغن گل رخسار را چرب كنند غمره كه در سرخ كردن عديل ندارد كندش زعفران روناس وامر صاف مصطكى بالسويه با آب پياز طلا كنند دوائى كه جهة رفع بشره ويرقان مجرب است پرسياوشان شيخ ارمنى مرزنجوش جعده بابونه اقحوان شبت ترشى ترنج بالسويه جوشانيده با آب عصفر ضماد نمايند وبا آب طبيخ انجير بشويند دوائى كه

363

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست