responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 13


برومى اسم لوف الصغير است ابوطامون بيونانى اسم قفر اليهود است ابرنج برنج كابلى است ابراهيميه از جملهء اغذيه است و آن آشيست كه با آب غوره و قند و عود و ادويه حاره و بادام و گلاب ترتيب دهند مقوى معده و دل و جگر مفرح است اترج به فارسى بالنگ و ترنج نامند پوست او در دويم گرم و خشك و تخمش در اول سيم گرم و در آخر دويم خشك و برگ و شكوفهء آن در آخر دويم گرم ومجفف ومحلل وملطف اند و ترشى او مقوى دل و در آخر دويم سرد و خشك و قابض و مسكن قى صفرا وى و مقطع مرة الصفرأ وباقوة ترياقيه وملطف ومشتهى و صاف كنندهء روح و خون از صفرا و مانع ريختن صفرا به معده وامعأ وجهة خفقان حاره و تقويت معده و جگر و تسكين حرارات احشا و يرقان و تشنگى و اسهال صفرا وى و كبدى و ضماد او جهة گزيدن عقرب پرنده و مار شاخدار نافع و طلاء وجهة كلف وقوباء وجهة قلع رنگ سياهى و مركب از جامه وقطور از وجهة يرقان كه در چشم باقيماند وغرغره به مطبوخ او در سركه جهة اخراج زالو كه در حلق مانده باشد مفيد و مضر سينه و عصب و مصلحش شربت خشخاش و شراب التين وبدلش آب نارنج و آب ليمو و چون جواهر و مرواريد را در آن بخيسانند مضمحل سازد و رب او در افعال قوىتر از رب غوره است وجهة غلبهء صفرا و تشنگى مفرط و قطع قى و دفع سموم واكتحال او جهة بياض و طلاء او جهة قوبا نافع است و گوشت او كه شحم نامند در اول سرد وتر و دير هضم و مضر حرارت غريزى معده و مانع صعود نجارات از معده بدماغ وشورت قولنج و مصلحش عسل است و پوست او مقوى دل و دماغ و معده و احشا و مفرح و مشهى وباقوة ترياقيه ومعطش ومحلل نفخ ومفتح معده خصوصا چون با عسل پرورده باشند و طبيخ خشك او مسكن قى صفرا وى و مضغ او جهة خوشبو كردن دهان و عصارهء پوست و گوشت او كه با هم كوبيده باشند جهة گزيدن افع نافع و همچنين ضماد او همين اثر دارد و طلاء پوست محرق او با شراب جهة برص بسيار مفيد و غير محرق او چون در جامه بگذارند مانع كرم زدن آن و چون پوست يك عدد او را بالتمام در شراب اندازند در ساعت ترش كند و مضر جگر حار و مصلحش عسل و مضر دماغ حار ومصدع و مصلحش بنفشه وقدر شربت از خشك او پنج درهم و از مربا هفت مثقال و تخمش در افعال مانند پوست او و باقوهء مسهله و دو مثقال از مقشر او مقاوم جميع سموم حيوانى و قوىتر از ترياق كبير و با آب گرم يا شراب جهة گزيدن عقرب مجرب و به دستور ضماد او و آشاميدن يك درهم از مغز مقشر او بغايت تدرحيض و كشندهء جنين و مخرج آن و طلاء او جهة تحليل ورم بلغمى وسنون او جهة تقوية لثه و روغن تخم او جهة بواسير طلاء وشربا بغايت مؤثر ومفتح سده كوش و سريع النفوذ در اعضاء ومحلل قوى وملطف و چون كسى با آن تدهين كند گويند عقرب با او نزديكى نكند ومجربست و ضماد مطبوخ مجموع ترنج در سركه يا شراب جهة مفاصل ونقرس و او رام ودبيلات نافع و برگ او باضم طعام ومخن معده و مقوى احشاء ومفتح سدد وجهة ضيق النفس بلغمى مفيد و شكوفهء او در افغان مثل برگ او و از آن لطيف‌تر و بوئيدن ترنج مقوى دل و مفرح وجهة رفع ضرر هواء وبائى آزموده و همچنين فرش كردن برگ او همين اثر دارد و مؤلف جامع انطاكى مرواريد محلول در آب ترنج را كه درقاروره كرده در حمام گذاشته تا حل شده باشد جهة رفع جميع سموم و امراض اعضاء رئيسه وجهة زحير مجرب مىداند چون با اشربه مناسبه بنوشند و روغن ترنج كه پوست خالص شش عدد او را با روغن زنبق و روغن خيرى از هر يك يك رطل يا در دو رطل روغن كنجد انداخته و به هر سه شبانه روز بيرون آورده پوست تازه ريخته باشند تا سه دفعه و بيشتر گرم و خشك و مجلل وتدهن او جهة امراض بارده و عصبانى و درد مفاصل و رفع لرزيدن تب ربع وبراسفل قدم جهة رفع برودت هوا در اسفار و بر بدن جهة استرخأ و خوشبو كردن عرق و فالج ورعشه ولقوه واختلاج و عرق النساء و درد كرده و مثانه وجهة رويانيدن مووسعوطه او جهة درد سر و علل سود اوى و درد شقيقه و مضمضهء او جهة در دندان نافع است اتنكن بهندى انجره است اتوبك به هندى در ونج است اتثمير يونانى و اسم بابونج است اتان عربى و اسم حمار شير ده است اثرى به هندى اسم امعأ است اثباطون نثر ابيست كه از آب انگور و عسل وادويه حاره ترتيب دهند بسيار گرم و بلطف و جالى و موافق مزاج بيران و مرطوبين است اثاديون بيونانى اسم اشتر غاز است اثانقون بيونانى اسم اشق است اثرون بيونانى اسم بنفسج است اثاميطيقون بلغة رومى مو است اثمد به فارسى سرمه نامند سنكيست سياه وبارصاصيت و اهل اكسير را اعتقاد آنست كه چون چند روز با صابون سبك نمايند قلعى خوب مىشود و بهترين او اصفهانى است كه از نواحى قهپايه خيزد در دويم سرد و در سيم خشك و گويند در چهارم خشك است و به مراتب درجات در او اختلاف نموده‌اند قابض ومجفف قوى و با قوهء سميه و قاطع جريان خون از جميع اعضأ و مقوى اعصاب ومنقى چرك زخمها و گوشت زياد وجهة تقوية باصره و حفظ صحت چشم و رفع حرارت و رطوبت وقروح واند مال آن والتيام ساير قزوح اعضأ و با اندك مشك مقوى باصرهء بيران وحمول او جهة قطع جريان حيض و خروج مقعد و ضماد او بر پيشانى و نصف سرجهة قطع رعاف كه از حجب دماغ باشد و با بيه تازه جهة سوختگى آتش وباز وغنها چون بربدن طلا كنند جهة كشتن و رفع قمل وذرور او جهة جراحات تازه و قطع خون آن وقروح ذكر وخصيه وطبقهء قرنية چشم بغايت مفيد ومحرق او كه با بيه سرشته بر آتش گذاشته باشند تا شعله‌ور كشته بسوزد لطيف‌تر ومغسول او الطف است و با مرواريد و سرگين حردون و شكر جهة غشاوه وبياض چشم مجرب و با حضض وسماق جهة دمعه وجرب به دستور محرب است او مضر شش و مفاصل و خوردن او قاتل است وبدلش آبار مصلحش شكر

13

نام کتاب : تحفه حكيم مؤمن يا تحفة المؤمنين ( فارسي ) نویسنده : محمد مؤمن بن محمد زمان تنكابني    جلد : 1  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست