نام کتاب : تذكرة القبور ( فارسي ) نویسنده : الشيخ عبد الكريم گزي جلد : 1 صفحه : 65
بلى داخل شو . داخل شدم ، دم در ايستادم . فرمود : پيش بيا . عرض كردم : مى ترسم به سبب بى ادبى كافر شوم . فرمود : به اذن ما است باكى نيست . كمى پيش رفتم با ترس و لرز ، فرمود : پيش بيا ، پيش رفتم تا نزديك آن جناب . فرمود : بنشين . عرض كردم : مى ترسم ، فرمود : مترس . نشستم مثل غلام نزد آقا . فرمود : راحت كن ، مربع نشين . پياده و پا برهنه آمده أي ، بارى خيلى مرحمت فرمود . از خواب بيدار شدم ، اسباب زيارت فراهم و راه كه مسدود شده بود مفتوح شد . رفتم به سامره و در راه و آن جا كرامات عجيبه ظاهر شد . و معروف است كه مقامات آخوند ملا محمد باقر از بركت دعاى او است . و در تأثير كلام او نقل شده كه شخصى شكايت از همسايهء خود كه از اشرار بوده و با جماعتى مهمانى مى كردند و اسباب طرب و هرزگى در كار بود نزد آخوند برد . آخوند فرمود : آنها را و مرا مهمانى كن ، آن شخص قبول نمود ، و دعوت كرد ، رئيس آنها با تعجب قبول كرده شب را اول آخوند رفته گوشهء مجلس نشسته ، آنها كه آمدند آخوند را ديدند ناگوار شد كه عيششان منغص مى شود ، بزرگشان خواست كه آخوند را به نحوى بيرون كند ، به آخوند گفت : كارهاى شما بهتر است يا ما ؟ آخوند گفت : هر كدام كار خود را مى گوئيم تا معلوم شود ، او گفت : ما نمك كسى را كه خورديم با او خيانت نمى كنيم . آخوند گفت : قبول ندارم . گفت : مسلمى اين طايفه است . آخوند گفت : شما هر گز نمك خدا را نخورده ايد ؟ آن بزرگ ساكت ومتأمل شد و از مجلس برخاستند . ميزبان گفت : بدتر شد ، به قهر رفتند ، صبح شد بزرگ آنها خدمت آخوند آمده توبه كرد و احكام شريعت تعليم گرفت . و گويند : آخوند تسخير قاضى جنها را نموده كه عروسى را در اصفهان اجنه ( 1 ) برده بودند . آخوند قاضى را خواسته گفته آورده اند . والعهدة على الراوى .
1 - " جن " صحيح است . اجنه جمع جن نيست .
65
نام کتاب : تذكرة القبور ( فارسي ) نویسنده : الشيخ عبد الكريم گزي جلد : 1 صفحه : 65