نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 54
« از دارا پسر دارا كه همچون خورشيد براى مردم كشور خود مىدرخشد » ، داريوش داراى پادشاهى بزرگ و سپاهيان فراوان بود و بروزگار او هيچ پادشاهى از پادشاهان زمين باقى نماند مگر اينكه فرمانبردار او شد و با پرداخت خراج خود را از او برحذر مىداشت . < فهرس الموضوعات > ظهور اسكندر < / فهرس الموضوعات > ظهور اسكندر : دانشمندان درباره نسب اسكندر اختلاف كردهاند ايرانيان و مردم فارس مىگويند كه اسكندر پسر فيلفوس نيست بلكه نوه دخترى اوست و پدر اسكندر دارا پسر بهمن بوده است ، و گويند چون دارا پسر بهمن با سرزمين روم جنگ كرد فيلفوس پادشاه روم با او به پرداخت خراج صلح كرد و دارا دختر او را خواستگارى كرد و پس از اينكه او را به همسرى خود در آورد به وطن خود برد ، گويند و چون دارا خواست با او درآميزد از او بوى تند بدى استشمام كرد و از آميختن با او منصرف شد و او را به سرپرست امور زنان خويش سپرد تا او را معالجه كند و براى آن بوى تند چاره يى بينديشد ، او آن زن را با مواد گياهى كه سندر نام داشت معالجه كرد و مقدارى از آن بوى بد از ميان رفت ، دارا دوباره او را خواست و بوى سندر از او احساس كرد و گفت اين بوى سندر شديد است در عين حال با او درآميخت و او باردار شد ، ولى دارا بواسطه همان بو از او خوشدل نبود و او را نزد پدرش برگرداند و اسكندر متولد شد و نام آن مرد مشتق از همان گياهى است كه مادرش را معالجه كرده است و نام آن گياه را مادر اسكندر از دارا شنيده بود كه شب زفاف آنرا بر زبان آورده بود . اسكندر رشد و نمو كرد و پسرى خردمند و با فرهنگ و تيزهوش بود و پدر بزرگش چون دورانديشى و نظم و ترتيب او را ديد او را بر همه كارهاى خود گماشت ، و چون مرگ فيلفوس فرارسيد پادشاهى را به اسكندر واگذاشت و به بزرگان كشور دستور داد از او فرمانبردارى و اطاعت كنند . < فهرس الموضوعات > غلبه و پيروزى اسكندر < / فهرس الموضوعات > غلبه و پيروزى اسكندر : و چون اسكندر پادشاه شد همتى جز بدست آوردن كشور پدرش دارا
54
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 54