نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 409
گويند چون به محمد بن خالد بن عبد الله قسرى كه در كوفه مخفى بود خبر رسيد قحطبة بن شبيب به حلوان رسيده است و سپاههاى خراسان با اويند ، تنى چند از بزرگان قوم خود را جمع كرد و بيرون آمد و شروع به دعوت براى ابو العباس سفاح كرد ، زياد بن صالح فرماندار يزيد بن عمر بر كوفه به تعقيب او برآمد ، اما قوم محمد بپاخاستند و از او دفاع كردند . چون اين خبر به يزيد بن عمر رسيد گروهى را براى يارى زياد بن صالح فرستاد ، تمام يمانىها و ربيعه هم به يارى محمد برخاستند و زياد بن صالح ناچار گريخت و در واسط به يزيد بن عمر پيوست . محمد بن خالد براى قحطبه كه در حلوان بود نامه نوشت و از او تقاضا كرد او را به حكومت كوفه بگمارد و فرمان حكومتش را بفرستد و قحطبه چنان كرد . محمد روز عاشوراى محرم سال يكصد و سى و دو با گروهى بسيار از يمانىها به مسجد بزرگ كوفه آمد و همگان جامه سياه پوشيده بودند . [ 453 ] محمد بن خالد درباره كشتن وليد بن يزيد بن عبد الملك اين ابيات را سروده است . « ما آن تبهكار متكبر را كشتيم كه حق را تباه كرد و گمراهى را پيروى نمود او براى خالد گفته بود كه اگر بنى قحطان مردمى بودند از او حمايت مىكردند ، چگونه ديد بامدادى را كه دسته هاى سواران همچون كوه او را محاصره كردند . همانا از من به زادگان مروان بگوييد پادشاهى تباه شد و از ميان رفت » . يزيد بن عمر به كوفه آمد تا با محمد بن خالد جنگ كند ، محمد پيش ابو سلمه رفت و باو خبر داد كه يزيد براى جنگ بسوى او حركت كرده است و بيم دارد كه با بسيارى لشكر او كارى نتواند انجام دهد . ابو سلمه باو گفت ، تو شروع به دعوت براى امام ابو العباس كردى و او اين خدمت ترا فراموش نمىكند و اكنون اين كار را با كشته شدن خود و همراهانت تباه مكن ، كوفه را بگذار كه در هر حال در دست تو خواهد بود و اكنون با همراهان خود به قحطبه ملحق شو . محمد گفت ، از كوفه بيرون نخواهم رفت مگر آنكه با يزيد بن عمر جنگ كنم و با
453 - خروج آنان در روز عاشورا قابل توجه و نشاندهنده اهميت آن روز مقدس است ، سلام و رحمت فراوان الهى بر حضرت سيد الشهداء روحى لتراب مقدمه الفداء باد . ( م )
409
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 409