responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري    جلد : 1  صفحه : 398


نصر بن سيار باو گفت اى پسر عمو آنچه مىگويى مىفهمم ولى اين مرد ملاح ( جاشو ) را قبيله اش يارى دادند مردم ربيعه هم با آنان همكارى كردند و باين جهت پاى خود را از اندازه بيشتر نهاده و آهنگ صلح ندارد و قصد آشتى نمىكند ، با وجود اين اگر مىخواهى پيش او برو و از او تقاضاى صلح كن و هر چه از من مىخواهد برايش تعهد كن .
عقيل بن معقل رفت و از كرمانى اجازه خواست و پيش او رفت و سلام داد و باو گفت تو در اين سرزمين بزرگ و سالار عرب هستى در حفظ اعراب كوشش كن و اين درگيرى ميان ما و شما همچنين ادامه دارد و گروهى بىشمار از ما و شما كشته شده‌اند ، اكنون نصر مرا پيش تو فرستاده است و حاضر شده است ناز ترا همچون ناز فرزند براى پدر و مادر بكشد بشرط آنكه به اطاعت او برگردى و براى خاموش كردن اين آتش كه سراسر خراسان را در برگرفته است همكارى كنى پيش از آنكه سياه جامگان قيام كنند و آشكار شوند .
كرمانى گفت آنچه را گفتى فهميدم و از آغاز هم اين كار را خوش نداشتم ولى عموزاده تو يعنى نصر بن سيار چيزى جز سركشى و دستدرازى نمىخواهد ، مرا در زندان خود زندانى كرد و بر ضد خود و قومش واداشت .
عقيل گفت اكنون براى خاموش كردن آتش كينه و حفظ خونها چه تدبيرى مىكنى ؟ كرمانى گفت عقيده من اين است كه من و او هر دو از فرماندهى كنار رويم و هر دو گروه مردى از ربيعه را بر خود فرماندهى دهيم و او قيام كند و ما او را يارى دهيم و كمر همت به تعقيب اين سياه جامگان بنديم پيش از آنكه جمع شوند و اگر تمام اعراب هم ما را يارى دهند از عهده ايشان برنياييم .
عقيل گفت اين پيشنهاد مورد قبول امام مروان بن محمد قرار نخواهد گرفت ولى امير نصر كار را به تو واگذار مىكند كه هر كه را بخواهى حكومت دهى هر كه را بخواهى عزل كنى و درباره سياه جامگان هم بهر گونه صلاح بدانى تدبير كنى ، امير نصر با يكى از دختران تو ازدواج كند و تو با يكى از دختران او .
كرمانى گفت چگونه مىخواهد از من دختر بستاند و حال آن كه هم شان من نيست ، عقيل گفت اين سخن را درباره مردى مىگويى كه از خاندان كنانه است ؟

398

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري    جلد : 1  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست