نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 329
فرماى كه چه بسيار از مسلمانان عابد نمازگزار فروتن را كشتند ، مسلمانانى كه شب زنده دار بودند » چون عبيد الله بن زياد اين اشعار را شنيد ترسيد و گفت من و جاى مرا شناختهاند ، گفتم مترس چنين نيست كه هر كس نام ترا ببرد جاى ترا هم بداند و حركت كرديم و مدتى همچنان كه بر ناقه اش سوار بود سر بزير افكنده و سكوت كرده بود پنداشتم خوابيده است ، بانگ برداشتم كه اى خفته ، گفت خواب نيستم ولى در موضوعى فكر مىكنم ، گفتم من مىدانم درباره چه چيزى فكر مىكنى ، گفت بگو ببينم . گفتم از اينكه حسين بن على ( ع ) را كشته اى پشيمان شده اى همچنين فكر مىكنى كه كاخ سپيد را در بصره ساختى و اموال فراوانى در آن خرج كردى و مقدر نبود كه از آن بهره مند شوى و بر كشتن گروهى به تهمت و گمان اينكه از خوارج هستند پشيمانى . گفت اى برادر يشكرى صحيح نگفتى و من در اين موارد نمىانديشيدم اما كشتن من حسين را چنين بود كه او بر حاكم و مردمى كه در كارى متفق بودند خروج كرد و پيشوا براى من نوشت و به من دستور قتل او را داد و اگر خطايى باشد بر عهده يزيد است ، اما در مورد كاخ سپيد هم فكرى نمىكنم براى اينكه آنرا با مال و فرمان پيشوا و براى او ساختم ، اما در مورد كشتن خوارج پيش از من كسى كه بهتر از من است يعنى على بن ابى طالب ( ع ) آنان را كشت ولى من در مورد برادرانم و فرزندان ايشان مىانديشم كه چرا آنان را پيش از اين اتفاق از بصره بيرون نبردم و درباره خزينه هاى اموال در كوفه و بصره مىانديشم كه چرا پيش از اين كه خبر مرگ خليفه بمن برسد ميان مردم تقسيم نكردم تا بان وسيله براى خود ميان مردم نام پسنديده به يادگار بگذارم . گفتم حالا چه تصميمى دارى و مىخواهى چه كار كنى ؟ گفت اگر به دمشق برسم و ببينم مردم بر حكومت كسى اتفاق كردهاند من هم با آنان همراهى خواهم كرد و اگر بر كسى اتفاق نكرده باشند چون گله بدون شبان هستند و به هر گونه بخواهم كارها را زير و رو خواهم كرد .
329
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 329